و سلام بر مرداد عزیزم!
دلم میخواد بعد مدتها بنویسم!
از حال نسبتا خوبی که دارم
از اتفاقاتی که جدیدا افتاده و یه لبخند کوچولو آورده گوشه کنار لبم :)
از دوستایی که تازگیا دیدم و کنارشون دوباره حس کردم زندهام!
میدونی؟ حرف زیاده واسه گفتن
نمیدونم چقدر دیگه قراره تو یه وضعیت بلاتکلیف با آرامش قبل طوفان بمونیم
نمیدونم چقدر دیگه قراره زنده بمونیم و پست بنویسیم و شرح حال بدیم :)
حتی نمیدونم این نوشتهها قراره تا چند سال دیگه بمونن و بهشون دسترسی داریم
اما میدونم که تو این لحظه هیچی نمیخوام بجز بودن و موندن کنار عزیزای قلبم.
هیچی بجز حداقل یک بار بغل دوستایی که همیشه ازم دور بودن و دور موندن و معلوم نیست کی میتونم اونطور که دلم میخواد بچلونمشون و فشارشون بدم. :)
وبلاگ نویسی روی زندگی حقیقی من تاثیرات خیلی بزرگ و زیادی داشت و داره و احتمالا هیچوقت هم قرار نیست آثارش پاک بشه.
از ورود به این دنیا ابداً پشیمون نیستم، اما از یک سری کارهای گذشته چرا!
نمیدونم واقعا میشه یچیزایی رو دوباره شروع کرد یا نه، اما بسم اللهاش رو گفتم :)
دلم میخواد ببینم زمان قراره چه بلاهایی سرم بیاره :)))))
تا اینجاش که درست حسابی تلاش کرده تا بزرگ و عاقل بشم!
اگه هنوزم میخونید منو، دیگه واقعنی بوس بهتون :))
چون بعد این خرابی اخیر، بیانیها از قبل هم کمتر شدن….
اخییی🥹
امیدوارم همیشه برات بهترینا اتفاق بیفته..🫂