استرس از تک تک کلمه هایی که از دیروز تا حالا ثبت شدن، میباره.
امیدوارم روال امروز خوب پیش بره، واسهی همهمون..!
استرس از تک تک کلمه هایی که از دیروز تا حالا ثبت شدن، میباره.
امیدوارم روال امروز خوب پیش بره، واسهی همهمون..!
بچهها یهو دلم تنگ شد واسه اون سال که یه خانومه گیر داده بود فیکم و یه مرد ۵۰ سالهام که باعث طلاقش شدم. :))
فک کنم دیگه بعد از چنل زدن، هرکی شک داشت هم شکش برطرف شد.😂
خلاصه که اگه کسی هم شک داره هنوز بیاد پیوی، یجور حلش میکنیم. :))))
گاد چقدررر اون زمان با اون کامنتای چرت و پرتش، چشم و گوش منو باز کرد. =)))
گاو کمه واسه این آدم.
جالبه بدونید هنوزم با من درگیره و هنوزم یه سریا که وبش رو تازه دیدن، میان بهم اطلاع میدن. =))))))))
فقط خداروشکر گویا کشیده بیرون، دیگه نمیاد کامنت فحش بده. :))
بشدت این چالش رو دوست داشتم.. و هرکی اسمشو نوشتم هم بهش دعوته!
قالبم نمیذاره که به اندازهی مناسبی نمایش تصویر بذارم و اینام یکم تعدادشون زیاد شد، پس:
روز ۱۳ دی، یه روز مبارکه واسهم، این نوشتهها هم تو این روز ثبت شدن :]
۱۴۰۰.۱۰.۱۳
ساعت ۱۵:۰۱
استرس..
حال بد..
گریه..
نگرانی..
و اندکی کور سوی امید
خلاصهی زندگی این روزامه :)
میشه دعا کنید برام؟
نیاز دارم به دعاهای قشنگتون (: ♡
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مُهر به عالم سمر شود
از هر کرانه تیر دعا کردهام رها
باشد کزان هزار یکی کارگر شود
گویند که سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود، ولیک به خون جگر شود (:
#حضرت_حافظ
+این چند بیت از یکی از شعرای حافظ رو سهشنبه استاد هندسه، گسستهمون سر کلاس خوند و انقدر زیبا بود که تو جزوه نوشتیمش، و خب جالبه که شب یلدا هم فالم همین شد. :)
ایشالا که خیره...
خب خب بالاخره پنجمین نفری که با معرفی من اومد بیان هم، اومدش :)
اگه دوست داشتید عسل جان رو فالو کنیدش، از دوستای بلاگفاییمونه^---^❤