کاشکی می‌شد آینده رو دید

+ ۱۴۰۴/۲/۲۴ | ۰۲:۵۷ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌

در گریز ناگزیرم
 گریه شد معنای لبخند…
ما گذشتیم و شکستیم
پشت سر پل‌های پیوند…
در عبور از مسلخ تن
 عشق ما از ما فنا بود…
باید از هم می‌گذشتیم
برتر از ما، عشق ما بود…
((:

تموم دنیا یک طرف، تو یک طرف عزیزم! عزیییزززززممم!

+ ۱۴۰۴/۲/۷ | ۰۳:۳۹ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌

میانترمامونو کردن مثل پایان‌ترم.

بساط مراقب و کارت ورود به جلسه و فلان.

تقلب هم که از بیخ کلا کنکله.

نمرات هم یک راست تو سایت ثبت میشه و دیگه دست خود استاد نمیمونه که نمره کلاسی و فلان بهش اضافه بشه.

بعد حالا یه سریا بگن دانشگاه آزاد آسون میگیره.

آره بابا آسونه، فقط انقدر دانشکده بی‌پوله که راه هرگونه ارفاق و تقلبیو بستن رو دانشجو که زرت و زورت بیفته.

بعد کل امتحانا از ۶ تا ۱۱ اردیبهشته.

اصلا یه چیز کثافتیه که نگم.

منم امروز برنامه‌ریزی تولید دارم، یکشنبه کنترل کیفیت آماری، دوشنبه مهندسی فاکتورهای انسانی + تجزیه تحلیل و تصمیم‌گیری، چهارشنبه برنامه‌ریزی نگهداری و تعمیرات، پنجشنبه هم برنامه‌ریزی و کنترل موجودی۲.

به معنی واقعی کلمه دهنمون سرویسه.

بعد جالبیش اونجاست که سنگینی قضیه اندازه‌ی ترمه، نه میانترم!

خلاصه که حالمبد، خدا به روز دشمنمم نیاره این شرایط را.

سروش چقدر قشنگ میخونه اونجاش که میگه:

+ ۱۴۰۴/۲/۶ | ۱۶:۲۴ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌

همه‌چی بعد تو شده شروع

بری تو کله‌ام نمیره فرو

....

نوشتن آغاز داشت، اما پایان؟ نورچ!

+ ۱۴۰۴/۲/۳ | ۱۴:۴۴ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌

دلم تنگ شده واسه اینجا نوشتن…

برمیگردم!

خاطرات یک عدد الکی شاد!
about us

انقدر از بیان تعریف شنیدیم که ما نیز آمدیم!
-صاحب این وبلاگ اعصاب سالمی ندارد ، جهت درگیری هرچه کمتر حد خود را رعایت کنید.
آرشیو یک سال و اندی فعالیت در بلاگفا : nasiiiam.blogfa.com