خاطرات یک عدد الکی شاد!

چه پشماتیک !

مثل من و مبینا ...

بدم میاد از این جور روابط بچگانه

بهترین کارو خودم کردم که همه رو از دم تیغ زدم دورشون خط کشیدم

با فاطمه موافقم !​ با بیش از حد موافقم اما حتی اونم حدی داره .

من دوتا دوست داشتم که از قضا بعد چندسال سه تایی هم مدرسه ای شدیم و اون دوتا با هم خیلی دوست شده بودن، خیلی. من هیچ کارشون نداشتم و اصلا از رابطه شون هم سوال نمی پرسیدم. بعدش یهو دیدم کات کردن. بازم من هیچی نپرسیدم. حالا یکیشون گیر داده بود هی پشت سر اون یکی حرف می زد. بعد من اومدم جوابش رو بدم که یکدفعه اشتباهی واسه خود همون دوستم که درباره ش حرف زده شده بود پیام دادم🤦🏻‍♀️🤣🤣🤣🤣 گفت چی میگی مریم؟ منم مجبور شدم توضیح بدم😑 هیچی دیگه اینم از اون حرف زد.

در اخر همه ی این حرفا هیچ تاثیری تو روابط من با هیچ کدومشون نداشت. والا منم اون موقع بچه مدرسه ای بودم ولی ارزش دوستی رو می دونستم. بعدشم اگه چیزی بود حرف می زدیم. الانم هنوز باهاشون دوستم. شماها رو اصلا درک نمی کنم. البته دوستی های الان دوغه 😒

خودت نتیجه بگیر از حرفام

ولی من امیدی ندارم /:

خودت رو علاف نکن -__-

اونی که از دور یه چراغ سبز نشون میده و میره آدم موندن نیست.

چندسال دیگه می فهمی همه چیز چقدر بی ارزش بوده.