گمان نمیکنم هیچوقت به ۸۰ سالگی برسم اما مینویسم برای آن روز!

از طراوت و جوانی ات چیز زیادی نمانده!

تمام کار هایی که فکر میکردی نمیتوانی بهشان عمل کنی را انجام دادی و آن هایی که برایت پیش پا افتاده بودند ، در حد همان فکر مانده ..

هنوز هم بعد از همه ی این سالها اخلاق گندت عوض نشده و همان گلی هستی که بودی :دی

با اینکه سنی ازت گذشته اما همچنان بازی با بچه ها را به هر چیز دیگری ترجیح میدهی و سعی میکنی روحیه ات تغییری نکند‌.

نسترن ۱۷ ساله ازت توقع دارد که به جایی رسیده باشی.

توانسته باشی کاری برای خودت دست و پا کرده باشی و زیر پر و بال خیلی ها را گرفته باشی..

اکنون تو یک مادربزرگی!

که وظیفه دارد هر هفته نوه هایش را دعوت کند به خانه اش و کنار بازی کردن ، درس زندگی به آنها بدهد..

۸۰ سالگیت شاید چندان جذاب نباشد اما بنظر روزمرگی های زیبایی خواهی داشت:)


ممنونم از دعوت فاطمه ی عزیزم به این چالش:)

و دعوت میکنم از : سحر ، نرگس ، سپیده ، نرگس ، محیا ، گلی یاس ، آرتمیس ، آفاق ، نجوا ، فاطمه ، مبینا ، هیچکس ، آپولو ، امیر+ ، بنده ی خدا ، Mr Ghost 


چون چالش نوپا بود ، سعی کردم همتونو دعوت کنم ، باز اگه کسی نخواست که شرکت کنه مشکلی نیست💛