مقداری روزمره نویسی طور@_@
خب بخاطر عوض شدن روحیه و از این حالت رخوت در اومدن ، بابا جان امر کردن که هر روز نیم ساعت تا یه ساعتی رو بریم پیاده روی!
خب این قضیه واقعا خوبه ، مخصوصا که داشتم دیگه مرزای چاقی رو رد می کردم:/
ولی این ماجرا زمانی بیخ پیدا میکنه که منطقه مون جزو مناطق قرمز کرونا باشه و ما از کرونامون خیلی وقت گذشته باشه و احتمال گرفتن مجددش زیاد باشه:/
بماند که هنوزم از اون کرونای یکماهه آثارش روم مونده ، چه از نظر تنفسی که سریع نفسم بند میاد و نمیتونم مثل قبل باشم؛
و چه از نظر تحصیلی که کلی عقب افتادم بخاطرش:/
خلاصه که خوبی بدی بود حلال کنید دوستان ، بوس بهتون:*
هوا هم که نگم دیگه:!
روزا داریم آبپز میشیم ، دم غروب تا صبح هم یخ میزنیم:!
خدا هم قربونش برم ، انگاری شوخیش گرفته باهامون ..
دیگه چی بگم براتون؟
حسابان هندسه و آمار ، سه تا درسی که درحال حاضر چالش های زیادی دارم باهاشون ، دارن کم کمَک میان بالا و این خوشاینده^_^
و اینکه اجازه بدید قبل از تموم کردنِ پست ، دعوتتون کنم به یه موزیک پر انرژی^__^
دلِ دیوونه - اکس بند
سلام
قراره سه شنبه یا شایدم چهارشنبه بریم یه جایی مثلا مسافرت.
من دو هفته س تو سر و صورت خودم میزنم که نریم ولی کسی گوشش بدهکار نیس...اینقده سر این ماجرا بحث داشتیم که نگوووو و نپرس...دیگه واقعا اشکم در اومد. ولی گویا چاره ای نیست.
حالا این مسافرته چیجوریه . قراره با یه اتوبوس فسیل شده با احتمالا چهل تا مسافر که نصفشون آشنا هستن ((و این خیلی بده )) بریم.
من که به شخصه اشهدمو خوندم ، وصیت نامم رو هم نوشتم. به اون دوست هام که خیلی وقته نمیاین یه سراغی از من بگیرن هم پیامی با این عنوان نوشته ام : ( زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید * پس اگه من مردم حق ندارین برا من گریه و زاری راه بندازین.حلالتون نمیکنم))
اون بندگان خدا هم نه که خیلی احساساتی ان ، هیچ کدوم جواب ندادن البته به غیر از دو نفر. که یکی شون گفته که اگه منو ببینه یه مشت پس گردنی بهم میزنه و دومیش هم گفته اسم گروه رو بذاریم هواداران شهرزاد ( که این فوق العاده مسخرس ))
پی نوشت : اوخخخخ ببخشید زیاد حرف زدم. آخه چون روزمره نویسی بود منم با روزمرگی هام جواب دادم.
پی پی نوشت : اگه از بیست و نهم به بعد پیدام نشد ، بدونین یه بلا ملایی سرم اومده...دلم براتون تنگ میشه...برای همه بیان .
پیاده روی خوبه ولی نمی دونم تو هوای تهران خوب باشه یا نه 😐🤣
آره کرونای احمق، من پسرخاله م ۱۴ سالشه مشکل قلبی داره، کرونا گرفت خیلی حالش بدتر شد. باز یه هفته ست یه کم ضربان منظم شده. از بعد کرونا مجبور شد ۲ بار عمل قلب باز بکنه.
پیاده روی عالیهههه کلی روحیت عوض میشه مخصوصا اگه مسیرش قشنگ باشه آهنگاتم خوب باشه دیگه خیلیییی محشره^___^
منو بابامم تابستون هرروز میرفتیم ولی بعدش دیگه هم هوا سرد شد هم مشغله ها زیاد شد نرفتیم:(
وای نسترن الان بهترییی؟:(
ایشالا که هرچه زودتری خوب بشی و اون ته مونده های آثار کروناهم بره از بدنت...
مرسی واسه موزیک^_^