تابستون دوست داشتنی
در حالی که دارم یخ میزنم و یه پتو پیچیدم دورم براتون مینویسم...
روزای راحتی رو نمیگذرونم.
به هر حال یه دورهی افسردگی رو گذروندم و تازه یکم دارم روال میشم.
با چیزی به اسم پادکست آشنا شدم و چندتایی رو به پیشنهاد روناهی و اپ کست باکس، گوش کردم. تجربهی خوبیه.
چندتا فیلم دانلود کردم ولی خب وقت نکردم ببینمشون.
برای گواهینامه اقدام کردم و کلاسام از شنبه شروع میشه.
باشگاه رو ادامه میدم و فاصلهی زیادی با تناسب اندامی که میخواستم، ندارم.
اگه اتفاق غیرمنتظرهای نیفته، تکلیفم با کنکور و دانشگاه تقریبا مشخصه.
فقط منتظرم تا موعدش که نتایج اعلام بشه و انتخاب واحد و این داستانا.🙃
مسیرا رو دارم یاد میگیرم.
این مدت زیاد با دوستام بیرون رفتم و گشتم و خب راضیام.
آموزش پایتون رو با ویدیو های (مکتب خونه-جادی) شروع کردم.
شاید با بابا برم شرکت که کار یاد بگیرم یکم.
یه سری چیزا داره اذیتم میکنه که نباید بکنه.
نمیدونم تا کی ولی خب، امیدوارم زودتر کنار بیام و این مرحله رو هم رد کنم.
این تابستون، شاید اولین تابستونیه که من دارم به خواستِ خودم، واسهی پیشرفت و خوب کردن حال خودم، تلاش میکنم و شدیدا راضیام از این مسئله.
و الان، دقیقا همونجاییام که میگفتن تو ۱۸ سالگی واسهمون ریدن.
بله ریدن. تابستون دوست داشتنیایه.
عزا گرفته بودم برای شروع پاییز، اما امسال همهچی فرق میکنه.
من دیگه یه دانش آموز دبیرستانی نیستم که بشینم تو خونه و با کتابام بگذرونمش و اورثینکای مسخره و سردرد آورم.
میخوام به خودم قول بدم که پاییز و زمستون امسالم رو به افسردگی نگذرونم و ته تلاشم رو واسه شاد نگه داشتن خودم بکنم.
خب خیلی پرحرفی کردم. فکر کنم تا همینجا بسه.
امیدوارم این پست هم نره پیش دوتا پست قبلیای که از دیشب تا حالا منتشر کردم و پیشنویس شدن.
دوستتون دارم.
+راستی، ساعتو. :)
11:11
چی گوش دادی دیگهه؟ :)))
خوشحالم بابا. خوش بگذره بهت بقیه تابستون.