هعب.
نمیدونم خاصیت عشق و علاقهست یا حجب و حیا یا عرف یا چی!
اما
من ممکنه تو خیابون و مهمونی و... شالم رو از سرم بندازم؛
ولی تو دانشگاه تا حالا این کار رو نکردم (با اینکه تقریبا نصف دخترا معمولا چیزی سرشون نیست)
هنوز سیگاری نشدم و اصلا تست هم نکردم. ته خلافم دوتا پک قلیون بوده که بعد از همونم نفسم بالا نیومده و پشیمون شدم کلا.
پروفایلم همچنان فقط واسهی افراد محدودی بازه.
ممکنه با خیلیا همکلام بشم، ولی هرجا ببینم داره حریمم شکسته میشه و حرمتم میره زیر سوال، یا تذکر میدم و برخورد میکنم، یا عقب میکشم.
ته تماسم با پسرا، دست دادن بوده. اونم فقط با یکی دو نفر که دیگه "دوست" محسوب میشن.
اکیپی که با دخترا شدیم تو دانشکده رو دوست دارم:).
مخصوصا سوگند که entp عه مثل من.. و واقعا خوبه. =))
اینقدم نرمه بچه.😂🫠
تو دانشکده سرم تو کار خودمه. از همه خبر دارم، همه رو میشناسم.
اما با کسی کاری ندارم.
چه دختر، چه پسر، خودمو با کسی زیاد قاطی نمیکنم.
فقط این وسط یه دوست صمیمی پیدا کردم:). نرگس.
اونم آرایشگری میکنه و واسه همین اکثر کلاساش رو نیست و نمیبینمش زیاد.
همه باهم وارد رابطه شدن و تو دانشکده همه از دممم کاپلن.😂
وضعیت زشتیه.
چند وقت پیش یه سری پیام به دستم رسید که یکی پشت سرم زر زر کرده بود وسط گروه درسی.
اگه فقط در مورد خودم بود، به چپم بود راستش. چون میدونم کجاها سوزوندمشون، حق دارن اینجوری حرصشونو خالی کنن.🦦😂
ولی خب با اینکه نه منو میشناسه، نه اطرافیانمو، تو زر زرش به پارتنرم هم توهین کرده و راستش این یکی بخشیدن نداره. میخوام دهنشو سرویس کنم و به وقتش میدونم کجا کرم بریزم. فعلا اون پیاما رم نگه داشتم تحت عنوان مدرک. تا بعد که به کارم بیان. یه سری چیزم از قبل دارم.
میشه رفت و حکم اخراجش رو گرفت، ولی ترم اولم و حاشیه و دردسراش رو اصلا نمیتونم. بعدم یارو انقدری جرئت نداره که بیاد جلوی خودم زر بزنه و جوابشو بگیره. :)) گوزو.
امروزم به احتمال زیاد میرم دانشکده. با بچهها میخوایم ریاضی کار کنیم. هعب.
دیشب انقدر خسته بودم که سگ سیاه افسردگی پاچهام رو گرفته بود و تو مود هیشکی دوسم نداره رفته بودم. خوابیدم ریست شدم خداروشکر.
ولی هنوزم دلم میخواد زار بزنم. مجدداً هعب.
منم ازم خلاف برنمیاد، نمیدونم چرا حتی اهل تقلب هم نیستم، چه برسه سیگار یا کارای دیگه
تنها دلیل صاف موندنتون اینه که یه طرز عجیب غریبی شانس اوردین من یه سال کوچیک ترم یعنی ... هیچی دیگه بیخیال من یه کافه پیدا کردم الان صاحبشم میشینه کنارمون سیگار میکشه یه مدت بگذرع بیشتر جفت شیم بسات قلیون اکی میکنیم از کافه بودن در میاد میشه قهوه
حالا شوما از دانشگاه اخراجش نکون. میره معتاد میشه عذاب وجدان میگیری بعدش😁.