خودمونیما!

ولی من بخش بزرگی از بهترین آدمای زندگیم رو از اینجا پیدا کردم. :))))

از این فضا.

با این کلمه‌هایی که داره می‌شه ۶ سال که پشت سر هم ردیفشون می‌کنم...


+با همونی که دلم واسه صداش تنگ شده بود دو سه باری صحبت کردم و این صحبتا عجیب به جونم نشست.

باز هم دلم میخواد بشنومش ولی خب دیگه بهونه‌ای که عادی به نظر برسه نداریم فعلا. :))

نمی‌دونم، شاید هم برای اون واقعا عادی بوده باشه و نه بهونه؟


++روزای عجیبیه.. با تک تک سلول‌هام دارم بزرگ شدن رو حس می‌کنم و خب، نمیدونم. زیاد دوستش ندارم.. =)


+++گلای سبز تو رو، گرفتن از من؛

چشای سرخ به تو، نمیاد اصلا؛

نگو از اولش، همینه رسمش؛

تو رفتی باز ولی، میمونه زخمش...


++++یه فکرایی تو سرمه که فقط امیدوارم بتونم پیاده‌شون کنم...

اگه بشه واقعا خیلی خوب می‌شه. =)


+++++اسم و روز تولدت با اسم و روز تولد رفیق بابام یکیه.. و اینکه هر سال باید براش کلیپ تبریک تولد درست کنم یکی از عذابای منه...


++++++و در نهایت، بغل برای یَک یَکتون. 🫠♥️