واقعا دلم تنگ شده بود براش

از ته ته قلبم 🥲

یه روزی خونه‌ی امنم بود

جایی که قلبم آروم بود، بی‌تابی نمیکرد

مغزم آروم بود، بیستو چهاری سردرد سرویسم نمیکرد

تا وقتی پیشش بودم، خونه برام معنی نداشت

خونه‌ی من اون بود :)

امروز قشنگ حس آخرین دیدار با کسی که خیلی دوستش داشتم و حالا عوض شده رو با تموم وجودم بلعیدم

و آره...

.

.

.

.

.

+کاش ادامه مطلب رمز داشت که بیشتر ایسگاتون میکردم :)))

++ولی حالا که تا اینجا خوندید، بذارید بگم کل متن در مورد دانشکده قبلیم بود که حالا شده واسه بچه‌های طراحی دوخت و کلی تغییر کرده :):