۸‌ فاکینگ ساله که دارم مینویسم تو اینترنت

از زندگیم، خانوادم، روزهام…

بعضی وقتا به این فکر میکنم که آیا این نوشته‌ها اونقدری میمونن که قبل از مرگم بدم بچم هم بخونه؟

بعد به این فکر میکنم که اصلا دلم میخواد همچین کاری کنم؟

نمیدونم، به هیچ نتیجه‌ای‌ نمیرسم


+دوتا شاهکار از نولان رو تازگیا دیدم و منی که فیلم‌بین نیستم، کم کم دارم معتاد آثار این مرد میشم!

Interstellar و Inception 

طرز تفکرش جالبه

این که ارزش زمان رو یادآوری میکنه جالبه

و اون حالی که در نهایت بعد از پایان فیلماش داری هم جالبه :))


++عید نسبتاً خوبی بود.

اگر حضور عموم و کارها و حرفاش رو فاکتور بگیرم، حتی شاید بهترین عیدی بود که تا حالا گذروندم!

از شیراز قشنگ و سعدیه و حافظیه‌اش بگیر، تا کمتر‌ دیدن فامیل و تولدی که برای بابابزرگم گرفتیم و آره، خوب بود.

خداروشکر :)

حتی ۱۳ بدر هم با اینکه جایی رفتیم که یادآور بدترین اتفاق زندگیم بود، اما به لطف آدمایی که بودن قشنگ شد و خوش گذشت.

غروب ۱۳ بدر هم زیر بارون، با تاسیانِ علیرضا قربانی و یه بشقاب کیوی و پرتقال گذشت و عجیییییب چسبید!

امیدوارم ۱۴۰۴ همینجوری ناز بمونه، مهربون باشه و بغلمون کنه :)


+++اولین روز غیرتعطیل سال رو با کلاس رقص شروع کردم و کلیییی حس خوب.

مطمئنم خدا میسازه برامون، دوستمون داره، زیاد!


++++یکم از خودتون بگین برام :) 

دلم براتون خیلی تنگه!