فرصت؟

+ ۱۴۰۴/۵/۷ | ۱۸:۴۵ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌

نمیدونم درسته یا غلط

نمیدونم نتیجه‌اش چی قراره باشه

ولی دلم میخواد بهش فرصت بدم

دقیقا تو زمانی که همه مخالفن، من میخوام انجامش بدم.

شاید چون یه عوضی نمی‌بینمش، یه کوچولوی پاک میبینمش که زندگی بدجور بهش سخت گرفته(:

امیدوارم نتیجه‌اش دهن سرویسی خودم نباشه.

و امیدوارم پشیمونم نکنه :)

و سلام بر مرداد عزیزم!

+ ۱۴۰۴/۵/۱ | ۲۳:۲۶ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌

دلم میخواد بعد مدت‌ها بنویسم!

از حال نسبتا خوبی که دارم

از اتفاقاتی که جدیدا افتاده و یه لبخند کوچولو آورده گوشه کنار لبم :)

از دوستایی که تازگیا دیدم و کنارشون دوباره حس کردم زنده‌ام!

میدونی؟ حرف زیاده واسه گفتن

نمیدونم چقدر دیگه قراره تو یه وضعیت بلاتکلیف با آرامش قبل طوفان بمونیم

نمیدونم چقدر دیگه قراره زنده بمونیم و پست بنویسیم و شرح حال بدیم :)

حتی نمیدونم این نوشته‌ها قراره تا چند سال دیگه بمونن و بهشون دسترسی داریم

اما میدونم که تو این لحظه هیچی نمیخوام بجز بودن و موندن کنار عزیزای قلبم.

هیچی بجز حداقل یک بار بغل دوستایی که همیشه ازم دور بودن و دور موندن و معلوم نیست کی میتونم اون‌طور که دلم میخواد بچلونمشون و فشارشون بدم. :)

وبلاگ نویسی روی زندگی حقیقی من تاثیرات خیلی بزرگ و زیادی داشت و داره و احتمالا هیچ‌وقت هم قرار نیست آثارش پاک بشه.

از ورود به این دنیا ابداً پشیمون نیستم، اما از یک‌ سری کارهای گذشته چرا!

نمیدونم واقعا میشه یچیزایی رو دوباره شروع کرد یا نه، اما بسم الله‌اش رو گفتم :)

دلم میخواد ببینم زمان قراره چه بلاهایی سرم بیاره :)))))

تا اینجاش که درست حسابی تلاش کرده تا بزرگ و عاقل بشم!

اگه هنوزم میخونید منو، دیگه واقعنی بوس بهتون :))

چون بعد این خرابی اخیر، بیانی‌ها از قبل هم کمتر شدن….

خاطرات یک عدد الکی شاد!
about us

انقدر از بیان تعریف شنیدیم که ما نیز آمدیم!
-صاحب این وبلاگ اعصاب سالمی ندارد ، جهت درگیری هرچه کمتر حد خود را رعایت کنید.
آرشیو یک سال و اندی فعالیت در بلاگفا : nasiiiam.blogfa.com