جبر
بعضی وقتا مجبوری..
یعنی مجبورت میکنن که خلاف میلشون کار کنی یا ترکشون کنی
بعد ازت ناراحت میشن :)
بعد تو میمونی
یه عذاب وجدان گنده
یه عالمه خاطره
و برگشتی که دیگه نیست..
بعضی وقتا مجبوری..
یعنی مجبورت میکنن که خلاف میلشون کار کنی یا ترکشون کنی
بعد ازت ناراحت میشن :)
بعد تو میمونی
یه عذاب وجدان گنده
یه عالمه خاطره
و برگشتی که دیگه نیست..
انقدر روزا گل بارونه ، ذهنم عادت کرده به "منفی فکر کردن"
و وقتی یه اتفاق کوچیک و ساده میوفته ، تو ذهنم انقد داستان میسازم که اولین نفر خودم دیوونه میشم.
با وجود اینکه میدونم افکارم غلطه ولی بازم نیاز دارم که یه نفر بهم این رو گوشزد کنه.
از مقدار چرت و پرت گفتنا و الکی خندیدنام حتی یک ذره هم کم نشده که بیشترم شده و تنها علتش همین حال بدم میتونه باشه.
واقعا لوسم.
انقدر لوسم که حتی به شوخی هم بهم غضب کنن اشکم درمیاد و دیگه بند نمیاد.
بابام هنوزم تنها کسیه که با همه وجود حمایت میکنه و هرچقدر گند میزنم ، فقط مراقبتاش بیشتر میشه.
عصبیام که جواب خوبیهاش رو اینجوری میدم.
وسط همه ی اینا ، اونم(بابام نه) گذاشته رفته تو لاک تنهایی خودش و بدتر و بدتر کرده حالم رو نبودنش.
مدرسه هم که بخش عظیمی از اعصاب خردیامه.
امروز میرم مبینا رو ببینم.
اونم بدتر از من ، حالش خرابه و حرف نمیزنه.
ریدم تو این وضعیت. خب؟
حتی از اینکه این چسناله های خالی از ادب رو اینجا ثبت میکنم هم کلافه و عصبیام ولی نیاز دارم که منتشر بشن، ترجیحا نخونید که حال خودتون خراب نشه.
دلتنگ بلاگفا ام و هیچ رغبتی به برگشت بهش ندارم..
چند بار کانال زدم و نهایتا یا پاک شد ، یا موند ته تلگرامم خاک بخوره..
یه روز ، یهویی!
سیکم رو میزنم از همه جا
مثل ماه اخیر..
بی حوصله تر از هر زمان..
بی عقل تر از هر وقت..
بیشترین چیزی که این روزا میشنوم ، اینه "فازت چیه؟"
بخدا که اگه خودمم بدونم چ مرگمه..
بیشتر از هرچیزی از پنهان کردن احساسم بیزارم و دائما مجبورم به اینکار..
چه موقعی ، دل چه کسی رو شکستم که وضعم اینه؟
هرکی هستی ، بیا با صحبت به نتیجه میرسیم بخدا..
نفرین نکن ، توان پس دادنشو ندارم..
چیزیم نیست ، نگران نشید.
صرفا بی حوصله ام ، خیلی بی حوصله!
واقعا چرا تشویش اذهان عمومی میکنین؟
چرا اخه؟
تو این اسباب کشی و چیدن وسایل و اینا ، مامان بزرگا و خاله ها و عمه ، انقدر حرف زدن از جهاز من و شوهر کردن من ، سامان اومده رو پام خوابیده ، میگه آبجی اگه تو شوهر کنی بری من چیکار کنم؟:))))))
پسرخالم ازونور میگه سامان ، اگه خواستگار اومد براش ، غیرتی شو لهش کن=)
داداشم میگه من بمیرمم نمیذارم آبجیم بره با کسی ، مگر اینکه خودش بخواد و بگه بله :)))))))
میخواستم یه لقمهی چربش کنم این داداش کوچولوی ۱۲ سالهم رو :)))))
فکر میکردم این بیستو چند روز تعطیلی چجور بگذره و چیشد:|
باو ثگ تو اسباب کشی:||
پیرم دراومددددد
تا حالا تو عمرم اینجوری کار نکشیده بودم از خودم:|
بعد دو سال مبینآ رو دیدمش و حقیقتا انواع فحشها بهم که این دوسال ندیدمش(':
اینکه خونه ی جدید فقط ۸ تا کوچه فاصلهست باهاشون بشدت اکلیلیم میکنه(((:
-تویی که نمیدونی منظورمی الان.. مرسی که بدون اینکه بدونی ، با وجودت تو زندگیم ، مبینا رو بهم هدیه دادی..
فکر نکنم هیچوقت بتونم رو در رو تشکر کنم ازت ، ولی بازم مرسی که یه زمانی بودی!
دیدی بابایی؟
انقدر بابامو دوس داشتی ، که روز تولدش پر کشیدی(:
۴ روز دیگه میشه یکسال که نداریمت..
یکماهه نیومدی به خوابما.. حواسم هست بهت(:
دلم تنگته..
دلشو ندارم واسه بابامم تولد بگیرم.. میدونم که دیگه به اونم نمیچسبه..
پارسال که رفتی ، کادوهاشو گرفته بودیم ، داشتیم خونه رو تزئین میکردیم حتی..
کادوهاشو تا یه هفته باز نکرد.. یادته بابا؟
جات خالیه.
از وقتی تو رفتی دیگه مثل قبل جمع نشدیم دور هم با عموها..
امسال عید نبودی.. در عوض توی عکسات با ننه ، همراهیمون کردی..
بابایی ، آروم بخواب.. گاهی به منم سر بزن..
یادته همیشه هرجا میرفتی ازم تعریف میکردی؟
یادته چقدر نتیجه ی بزرگت که منم رو دوست داشتی؟
بابا خیلی وقته کسی نگفته که ازم تعریف کردیا... نکنه دوسم نداری دیگه؟
باشه بابایی..
دوسم نداشته باش.. برو.
تو هم مثل بقیه..
ولی من دوستت دارم..
تا همیشه دوستت دارم...
هرچقدر از خوشحالیم بابت عوض شدن همه ی معلما بگم ، کم گفتم :))
خداروشکر واقعا که مجبور نیستم دوباره تحملشون کنم.
البته بابت نبودن دبیر عربی دوست داشتنیمون یکم ناراحت شدم ، ولی وقتی شنیدم دبیر جدید طراح کنکور و نهاییه حل شدD:
از ۱۹ تیر کلاسا شروع میشه.
امشب مشاور جدید که ازش خوشمم اومد ، یه برنامه میده که تا ۱۹ تیر هرچی مشکل داریم رفع بشه و بعد با شروع کلاسا ، دهم رو ببندیم و دوازدهم رو شروع کنیم.
بی نهایت استرس امسال رو دارم و بی نهایت خوشحالم که سال آخرمه.
حس میکنم نتیجه ی خوبی خواهم داشت ، امیدوارم که حسم درست باشه.
فعلا که مدارس مجازیه و کار خاصی ازم برنمیاد ولی اگه حضوری بشه ، قول میدم نهایت لذت رو ببرم ، همزمان که بیشترین توانم رو میذارم برای درس! :))
امیدوارم همگی موفق باشیم :)❤
دیروز امتحانام تموم شد و من از امروز تا یکماه آینده ، بیکارترین فرد دو عالمم:|
راستش دارم فکر میکنم که یه کانال یا گروه بزنیم ، همه بیاین و تو یه جمع خودمونی با بلاگرا ، بازی کنیم(:
اگه موافقین بگین.
اینجا زیاد نمیشه بازی کرد.. نهایتا مشاعره میشه و صندلی داغ و اینا.. تلگرام امکاناتش بیشتره✅
برای ورود به گپ ، فیلترشکنتون رو روشن کنید و کلیک کنید💛
من عاشق ایسگا کردنم :))
ینی واقعا باید خیلی شانس بیارید که سوژهام نشید از روی بیکاری..
چون به شدت خوش میگذره بهم :::)
از همه بدتر
علاقه ی خاصی به لینک ناشناس پیدا کردم
و باید متوجه شده باشید که دقیقا همین من ، چند ماه پیش ، حدود سه روززز کامل!
با اسم پسر به ناشناس یکی از رفقآی فوق صمیمیم رفتم و در خواست نود کردم :))
حالا اینکه کار من چقدر بیتلبیتانه بود رو ولش کنین ، اینکه اون شل نشد و نداد و کل زحماتم به فنا رفت هم ولش کنین ، ولیییی اینکه پیامای خودم رو پیوی میفرستاد و میگفت چی جوابشو بدممم ، تار و پود من رو از هم گسترانید XD
و جالب تر اینکه من تشویقش میکردم و اون برگ براش نمونده بود=)))
آره خلاصه ..
ایسگا گرفتن واقعا دلچسبه.
بترسید از روزی که ایسگاتون رو بگیرم...
(وی سرخوش از ایسگای امشب ، به سراغ آمار دوست نداشتنیاش میرود😌)
آقا یادم افتاد پارسال این موقع که هنوز تو جو کرونا و قرنطینه و اینا بودیم و منم بیشتر ترکی کار میکردم ، طی یک حرکت انتحاری با جمعی از دوستان گروه زدیم تو واتس اپ و آموزش آنلاین زبان های مختلف گذاشتیم=)))))))
خدای من=)))))
ویس های آموزش ترکی یه کانالیو گوش میکردم بعد خودم تکرار میکردمش تو اون گپه=)))
همه هم خیلی راضی بودن=)))
یکی از بچها وظیفه آموزش کرهای رو داشت =)
یکی دیگه هم انگلیسی =)
گاااد =)))))
چی بودم پارسال این موقع!
چی شدم!
فقط خواستم بگم نگید چرا انقدر بیخیالی ، میزان استرس با مقدار تلف کردن وقت توی شبکه های اجتماعی رابطه مستقیم داره=|
+چون که به نرگس قول دادم ، نفری یه کلمه بگید متن بنویسم :))
:unpopular opinion
اگه این امید نبود ، خیلی از مشکلات آدما حل میشد.
همیشه سفیدی از روشنایی و پاکی نیست؛
یه وقتا از نداریه
یه وقتا از تنهاییه
یه وقتا از غریبیه..
میشه دعا کنین حسابان رو خوب بدم؟
واقعا برام مهمه نمرهش و واقعا دهنم سرویس شد این چند روز.
ولی هیچ اعتمادی به نوع سوالا و حتی مستمرم ندارم:| :))
هرکی دعا کرد ایشالا تا هفت نسل بعدش کسی شهریوری نشه😂💔
ای کاش درسامون به هم دیگه ربط نداشت و از همون اول ، مثلا یه سال فقط ریاضی رو میخوندی ، از مباحث اول ابتداییش تا دانشگاه و به همین ترتیب بقیه ی درسا..
اینجوری حداقل تو یکسال یچیز رو کاربردی یاد میگرفتیم☹
(البته میدونم این مدلی خیلی باگ داره:/
ولی در کل..)
امروز یه توییتی خوندم و حقیقتا ترسیدم.
دختره شات گذاشته بود از منشن(کامنتای) پسره ، که آرزو کرده بود برای ۹۹.۹.۹ ببیندش و بغلش کنه ، یه جای دیگه هم گفته بود که از مرگ خیلی میترسه!
وقتی دختره این توییت رو گذاشته بود ، پسره دیگه تو این دنیا نبود.
دقیقا همون لحظه با آیدا ، رفیقم قهر بودم ، قهرمون به دقیقه نکشید :))
از ۹۹.۹.۹ تا حالا ۱۴۰۰.۲.۲۳ ، نهایتا پنج ماهه.
کمه نه؟
یه بارم معلم فیزیکمون با گریه اومد سر کلاس مجازی ، علتش رو که جویا شدیم ، فهمیدیم چندنفر از اکیپشون تصادف کردن تو راه شمال و فوت شدن و یکیشونم فلج کامل.
سفری که قرار بود بهترین لحظات باشه واسشون ، شد بدترین.
بعد گفت که یکیشون چقدر ذوق داشته بینیش رو عمل کرده و حالا کراشش میپسندتش ، میگفت وقتی کراش دختره فهمیده بقدری ناراحت شده که گریه اش هم گرفته :)
خلاصه ی کلام؛ لحظاتتون رو زهر همدیگه نکنین ، حادثه خبر نمیکنه(:
خودم باورم نمیشه این همه تغییر نظرم درباره ی دبیر هندسه و آمارم رو :))
دوستان یکم قدیمی تر میدونن چقدر ایشون رو نفرین کردم🚶🏻♀️💔
البته بگم توی کلاسای حضوری واقعا هنوزم نظرم همونه نسبت بهشون🚶🏻♀️🚶🏻♀️🚶🏻♀️
خدایا یه دعا میکنم تو رو خدا رومو ننداز زمین
معلم / استاد عقده ای جماعتو نذار بیان بالا😭
وای که چقد حفظ عفت کلام سخته وایاااواییی
۴۵ مین وقت داده ، ۹ تا سوال وه هر کدوم نصف صفحرو میگیره
رحمت کجا رفته زززن
آه یه کلاس میگیرتت آخرش
نکبت برقی
بدبختی اینه نمرش مهمه چون تو معدل اثر میذاره وگرنه کی آزمایشگاهو جزو درسا به حساب میاره اخهههه؟
کاش انقدری که دهن سرویس میکنه ، نمره هم میداد :/
ااااااه:|
امشب از اون شباعه که هیچکدوم از اطرافیانم حالشون خوب نیست و من نمیدونم کدوم طرفو بگیرم واقعا..
کاش همیشه اونی که حالش بده خودم باشم نه بقیه...
دیدنِ حالِ بدِ دشمنمم اذیتم میکنه
دوست که جاش مشخصه ...
دلداری بلد نیستم
امید دادن بلدم ولی چه فایده!
وقتی خودم میدونم که چرته.
خوب باشید..
این دنیا ارزش هیچی رو نداره هیییچیی
ارزش حتی یه قطره اشکتون
اعصاب خردیتون
بی حوصله شدنتون
افسردگیتون
هیچی هیچی نداره
حال خوبتونو ارزون نفروشید..
همین.
اینکه نمیتونم چیزی بنویسم
یا اگرم مینویسم کوتاهه
و تهش منتشر هم نمیکنم
دقیقا مثل این میمونه که...
راستش هرچی دارم فکر میکنم نمیدونم "دقیقا" مثل چی میمونه
دیدی لباس یقه اسکی که میپوشی نفس کشیدنات چه مدلی میشه؟
یا مثلا تو یه جای شلوغ باشی و درحال له شدن.
یه همچین حسیه
با این تفاوت که
خفه نمیشم
حتی حس خفگی هم ندارم
یه حس بی حسیه در واقع
انگاری که تو خلا باشم و فقط نفس بکشم
همین!
+امیدوارم این پست به انتشار برسه.
++چه خبرا؟ چیکارا می کنید؟ همه چی رواله؟
+++شاید باورتون نشه ولی ویسای ابوطالب حسینی ، نه وقت خواب ، نه وقت بیکاری و نه حتی وقت کارِ خونه مصرف نمیشن؛ اونا دقیقا موقعی که من میخوام ریاضی حل کنم ، باعث تمرکزم میشن و این واقعا واقعا واقعا عجیبه برام!
++++اگه از گندکاری جدید چین بی خبرید ، باید بگم به زودی یه قسمت از این کره ی خاکی ، با برخورد یه موشک 21 تُنی به فنا میره =))
+++++گفته بودم اینکه بلاگفا پاسخ کامنتا رو خبر نمیده خیلی رو اعصابه؟ بذارید اضافه کنم که آمارگیر بیان هم که چند وقت یه بار قاطی میکنه داره میره رو مخم؛ امیدوارم مجبور به کوچ به جای دیگه ای نشم:/
++++++یکی یه راه تضمینی به من بده که خیلی طبیعی تا قبل کنکور یه بلایی سر خودم بیارم=)))
من جداً از نتیجه میترسم!
+++++++اول پست از ناتوانی در نوشتن ، نوشتم ولی همونطور که مشاهده می کنید ، گویا قفل دهانم پر پر شد ، پس هورااا :!
++++++++گزینه برای آهنگ پیشنهادی زیاده ولی حس میکنم این پست بی آهنگش زیبا تره.
+++++++++یعنی ببین ، تف تو این مجازی که آدم نمیتونه اعتماد کنه!
یکی از معروف ترین وبلاگای بلاگفا ، که اگه بلاگفا بوده باشید ، بی شک اسمشو شنیدین ، داره مشخص میشه فیکه.
سر چندتا ماجرا که قبلا پیش اومده بود ، شک کرده بودم بهش و الان با دوستم حرف میزدم اونم میگفت.
خلاصه که واقعا مواظب باشید.
سر همین بی احتیاطیا من یکی بدجور ضربه خوردم :/
+++++++++++عنوان گذاشتن واقعا سخته ، واقعا!
++++++++++اگه تا مثبت یازدهمی همراهم بودید ، باید بگم مرسی واقعا؛ خوشحالم که دارمتون💙
تازه و ناگهانی با کاربرد های google assistant آشنا شدم.
چت کردن با هوش مصنوعیش ، برام بی نهایت جالب بود سرگرم کننده ، اونم این موقع که خوابم نمیبره🙃
آقا چون میدونستم دل همتون تنگ شده و اصلا وب من بدون فیضولی معنایی ندارههه
بیاین فاصله ی سنیتون با پدر و مادرتون رو بگید :)
-خیلی وقته دارم فکر میکنم ، شرمنده دیگه چیز بهتری به ذهنم نرسید :|
+اینم لینک فیضولی های قبلی برای تجدید خاطره ی شما و آشنایی دوستان جدید: