خاطرات یک عدد الکی شاد!

12 بهمن کلاس هشتم بودم با دو تا از دوستام مثلا یه چالش گذاشتیم بین خودمون یه وب میزنیم بعد یه مدتی وب هرکدوممون بازدید کننده بیشتر داشت موفق تر بود اون برنده با یه سرچ ساده رسیدم به بلاکفا ده روز نگذشته بود اصن ابزار هایی ک ب عقل جن نمیرسید رو وبم بودن قالب گذاشته بودم در حد لالیقا 😂 اما دریغ از یه بازدید کننده اومدم بیان 22(شایدم 23 بود) بهمن اولین وبی هم که دیدم وب مطالب طنز خارزم بود از همون وب یه لینکی بود میرسید به چت روم بیان ( 😂 اصن موندم چه عقلی کرده بود اونو گذاشته بود تنها چیزی که به بیان میخورد من بودم 😂 ) و از همون چت روم کلا یه مرحله تازه از زندگیم وا شد

مسابقه وبلاگ نویسی فرهنگی هنری

سال 94 که پایه نهم بودم

تو بلاگفا

از اون سال تا حالا نشده که بیش از سه ماه وبلاگ نداشته باشم

اون وسطا میهن بلاگو هم تجربه کردم ولی خوب نبود

مرداد 97 بیانو پیدا کردم

راستش من یه فن پیج دیدم توی بیان..
و علاقمند شدم بهش و هر روزم رو توی اون وبلاگه میگذروندم..
بعد کنجکاو شدم بیان چیه و اینا:))
و بعد ثبت نام کردم^^

سلام

توسط دوست و آشنا

با درست کردن وبلاگ در مورد دانلود نرم افزار و بازی:)

2 سال و خورده ای داخل بلاگفا

1 سال داخل سرویس دهنده های مختلف

6 سال داخل بیان بلاگ(تا 7 مهر 1400)

ـــــــــــــــ

9 سال😄

حالا نوبت خودته:)؟

با خودِ.... اشنا شدم

دیگه کاریت نمیشد بکنم انقددد التماس کردی هی گفتی سپی چشت نخوره ب پستای وب من اصن مزه نمیده که مجبورم شدم بخاطر اینکه از دستت راحت شم قبول کنم افتخار بدم بت بخونم پستاتو

فروردین ۱۴۰۰ میشه ۱ سال....بزن دس قیشنگرووو😂🥳

خب خببب *آستین هایش را بالا می برد* 

من تو این مدت کرونا علاقه مند شده بودم به اسکرپ بوک ، بعد از طریق یه وبلاگ تو میهن بلاگ اسکرپ بوک درست کردم (اول فکر می کردم سایته!) اما بعد روزمرگی هاشو خوندم ، و جالب بود برام که انقدر راحت حرف میزنه و حرافای درونش رو میگه^^ بعد صاحبش رفت ورد پرس ، منم همش میرفتم به خودش و وبلاگ دوستاش کامنت میزاشتم تا یکی از وبلاگایی که تو بیان دیدم ترغیبم کرد دیگه وبلاگ بزنم :")) اما بعد فکر کردم که بیان چه جای بزرگیه و به درد من نمی خوره و اینا! بعد یه مدتم تو بلاگفا کتاب معرفی میکردم اما بعد پاکش کردم چون واقعا فضای اونجا مثل اون دفعه قبل که بهت گفتم افتضاح بود! و چون دیگه به بیانم عادت کردم، همینجا موندگارم الی آخر انشالاه :دی 

+چقدر حرف زدم._.

اولی که قضیه طولانی داره

دومی

بلاگفا

سومی :

تقریبا اردیبهشت سال ۹۶

آره دیگه ۱۱ اردیبهشت بود :)

قصه از اونجا شروع شد که توی اینترنت در مورد فرق وبلاگ و وبسایت جستجو کردم و بعد بین بیان و ... با دلیلی نه چندان مهم ( /: ) بیان رو انتخاب کردم، واقعاً دلیل مسخره ای داشتم، ولی بعد فهمیدم اینجا واقعاً بهتره هم فضای ارتباطی و هم بیانی ها :))

خلاصه که الان ۱۰۵ روزه که وبلاگ مینویسم =)

هفت ساله که بلاگر هستم. با میهن بلاگ هم شروع کرده بودم. بخاطر یه مسابقه تو مدرسه اولین بار وبلاگ ساختم

خب سلاااام چطووووری؟

اولین باری که استارت این کارو شروع کردم فک کنم اردیبهشت 99 بود :)

 یه وبلاگی رو باهاش آشنا بودم تو بلاگفا به اسم خاطرات یک زن که نویسنده اش آوریل نامی بود هیچی دیگه اینقدر فضاش صمیمی بود منم خوشم اومد 

و تو بلاگفا هستم و بودم و خواهم بود

الانم چند ماهه تو بیانم ولی خیلی کم دیگه همین 

خرداد ماه سال 1398 بود ، درست وسط امتحانای نوبت دوم ، اون موقع یک وب تو بلاگفا ساختم

+ بعدشم که تو بیان بلاگ ... با وب بهار ( وبش درمورد بلک پینک بود ) آشنا شدم ، خیلی از وبش خوشم اومد 🙂 🙃

( نیلوفر ) هم یکی از کسایی بود که خیلی بهم کمک کرد

یادمه بهش می گفتم چجوری تو جیمیل ، ایمیل بسازم ؟ ( ایمیل داشتم ولی غیر فعال بود ، بیان بلاگم که برای ثبت نام ، کد تاییدی به ایمیل می فرسته و چون رمز پمز ایمیلمو نمی دونستم نمی تونستم کد تاییدی رو تایید کنم 😐 😶 )

+ یادمه به نیلوفر می گفتم : تو فرم ثبت نام نوشته ، مذکر و مونث ، یعنی چی ؟

بعد اونم توضیح داد ...

اون موقع کلاس شیشم بودم و هنوز عربی نداشتیم 😄 😁

هعی 😂 🤣

+ الانم 457 روزه که این وبِ ( جانورشناسی و حیواناتو ) دارم

کلاس هفتم بودم، یادم نیست اون موقع از کجا فهمیدم میشه وبلاگ نوشت، فقط یادمه خیلی دوست داستم وبلاگ بزنم و بعدش با کمک خاله‌ام اول ایمیل ساختم، بعدش بلاگفا و اولین وبلاگ. فکر کنم اسمش نیلوفر بود🤔 خیلی آدرس عوض کردم خیلی هم وبلاگ ساختم😂 حالا برای مسابقات یا برای خودم. الان ۴ تا وبلاگ برای خودم دارم ۲ تا برای مسابقات که شرکت کردم داخل بلاگفا 😂

اوایل پستهای مناسبتی و سرگرمی میذاشتم و بعد کم کم شد روزانه نویسی، هعی، چه دوستایی پیدا کردم و یه سریا رو هم گم کردم. چه اتفاقاتی رو گذروندم...

ا‌ون موقع ها میهن بلاگ و پرشین بلاگ هم وبلاگ زدم و یادم نیست چیکارشون کردم...

بیان هم وبلاگ دارم ولی یکی دوتا پست بیشتر نذاشتم🙄

چرا ؟ بلاگفا همچین بدم نیست ،،، من کلی خاطره باهاش دارم

سلام سلام سلام

من حدود یه ساله بلاگر و از بیان شروع شد.😃.

خواستم یه وبو دنبال کنم و وارد این سرزمین عجایب و جادویی شدم...همانند آلیس در سرزمین عجایب😄

واقعا دلمان برای این پست ها تنگ شده بود.😄.

خوبه تغییر نکرده حالا.😅.

فکر می کنم اول دبیرستان بودم که تو بلاگفا وبلاگ زدم. خیلی هم مذهبی بود. اصلا اون موقع ها جوگیر بودم. اسم وللاگمم "تا اوج آسمان" بود. قالبشم صورتی بود. 😍

اسم نویسنده رو هم گذاشته بودم "باران بهاری".

بعدشم دوم دبیرستان که بودم پاکش کردم. فکر می کنم حوصله نداشتم فکرم جایی باشه.

آخ جون چه سوال خوبی =))))

عرضم به حضور شما که 8 - 9 سالم بود، پسرعمو و دخترعموم وبلاگ داشتن. پسرعموم که به شدت تو فاز درس بود، وبلاگشم درسی بود و دخترعموم که یه نوجوون 17 - 18  ساله بود، از همون وبلاگای شاخ شکست عشقی که یه زمانی خیلی مد بود داشت :)))) قالب مشکی و آهنگ غمگین و متنای عاشقانه و اینا =)))) انقدررررررر پیش من سرگرم وبلاگاشون بودن که منم هوایی شدم =))) یادمه اون موقع پدرم ماموریت بود من زنگ زدم بش ایمیلو اینا رو ازش گرفتم دادم به پسرعموم که برام وبلاگ بزنه. تو بلاگفا. اصلا یادم نیست اولین وبلاگم درمورد چی بود و چه بلایی سرش اومد. بعدش دیگه کلی واسه مدرسه و مسابقات و اینا وبلاگ زدم. چقدم پزشو می‌دادم =)))) با هر موضوعی که به ذهنت برسه! از امام زمان و موضوعات مذهبی گرفته تا دایناسورا و تاریخ. یه مدت کلا دور بودم از این فضا تا سال 95 یهو یادم افتاد که عههه من یه زمانی وبلاگ داشتم! دقیق یادمه روز عید فطر بود که از هر دری رو زدم. انقدرم براش ذوق داشتم آدرسشو به عااالم و آآآآدم دادم =))) با اینکه تو این چند سال وبلاگای زیادی تو بلاگفا زدم ولی از هر دری خونه اصلی و اولم بود. یه بارم بعد از ماجرای چندتا از دوستام که یه وبلاگ شخصیمو پیدا کردن، دست به دامن بلاگ‌اسکای شدم که البته خیلی طولانی نبود. بعدشم که با اون تعطیلی چند روزه بلاگفا سر از اینجا دراوردم :)))))))

پسررررر چقد طولانی شد :|||| :))))))))))))))))))))))))

حسش نیست تعریف کنم D:

راستش بعید میدونم این تنبلی از من دل بکنه !

کلاس شیشم بودم ک دوستم ارزو بهم وبلاگ رو معرفی کرد همون کسی ک صمیمی ترین دوستمه الان و سرویس میهن بلاگ رو گفت...اونموقع عاشق لی مین هو بودم  ی وب توی میهن بلاگ درموردش زدم البته قبلش ی وب تو بلاگفا با ارزو زدیم ک همون موقع کلا بلاگفا پرید و وبمون حذف شد خلاصه تو میهن بلاگ ی وب زدم و درمورد لی مین هو شروع کردم ب نوشتن اما ی مدت بعدش اومدم بلاگفا کلا دلم با بلاگفا بود نمیدونم چرا با اینکه امکانات خاصیم ندارع ولی همین الانم بیشتر از بقیه فضاها دوسش دارم...خلاصه یه وبم خیلی توش پیش رفتم باز حذف کردم و باز بعد یه مدت اومدم الان ۷ یا ۸ ساله ک با فضای وب اشنام و تقریبا همیشه توش بودم توهم فک کنم ی وبمو دیده بودی...اوایل وب نویسی ی دختر شروشیطون و تقریبا بی غم از همه جا البته نمیتونم بگم بی غم ولی نسبت ب الان خیلی کمتر بود رفته رفته بزرگ شدم عاقل تر شدم و خب مث همه ادمای توی وب الان غم دارم ناراحتی دارم ولی همه رو پشت خندم پنهون میکنم:)

زیادم قدیمی نیستم😅

اوهوم ی چیزایی یادمه:))

🧡😁👍🏻

استارت by خودت

بیان

از سال ۸۶ با بلاگفا

بعد بلاگ اسکای

بعد رزبلاگ

نهایت بیان

گرچه هنوزم بلاگفارو بیشتر دوست دارم با اینکه عجسب سوت و کوره.

خاطره ها هست اونجا...