خدا سایه ی هیچ بابایی رو از سرمون کم نکنه..:)

نمیدونم امشب تا چه حد ازم نا امید شد..

ولی اینو خوب میدونم امشب خیلی چیزا رو برای اولین بار دید ازم و به روم نیاورد...

حتی شاید اون قضیه رو هم فهمید و فقط اخم کرد.. نمیدونم!

جبرانش میکنم:")

تمام امشبی که با وجود خستگی بیش از حدش ، نشست و باهام حرف زد از همه چیز و من فقط جیغ زدم و گریه کردم رو جبران میکنم.. قول میدم:))