عاغا اصن من اعتراف میکنم خل و چلم😂
ولی خدایی شمام بیاین اعتراف کنید که دیوانه چو دیوانه بیند خوشش آید🤣😂
*به دل نگیرینا... فانه*
+اینم فک کنم آخرین پستِ آخرین روزِ آخرین بهارِ این قرن باشه🧐😶
خرداد امسال یکی از عجیب ترین خرداد ها بودا...
چقد اتفاق خوب و بد افتاد توش:"|
فراموش کردن یه آدم با تموم خاطره هاش خیلی سخته
ولی میشه که تو مغزت اون رو یه مُرده به حساب بیاری
وقتی بمیره برات ، بهش فکر میکنی.. گاهی براش و به یادش اشک میریزی
ولی میتونی با نبودش کنار بیای
انقدر راحت که دو سه روزه سر پا بشی و کسی که ۴ سال تو همه لحظاتت بوده رو فراموش کنی:))
همیشه وقتی خواستم به کسی دلداری بدم ، گفتم لیاقتشو نداشت .. گفتم یه شب گریه کن براش و بعد بمیره برات که اگه یه روزم برگشت دیگه تو نتونی قبولش کنی.
و این شد که اگه پشت سر یکی گریه کردم ، دیگه اسمش رو نیاوردم ^ ^
حالا وقتشه که به همون حرفای خودم که به همه زدم گوش کنم
و تا حالا هم موفق بودم خدا رو شکر ^_^
بذارید از درسی که تو این رابطه ی سوخته گرفتم هم براتون بگم!
حسادت چیزیه که میتونه همه چیز رو به بازی بگیره و گند بزنه تو همه چیز
ازتون میخوام خواهش کنم اگه چیزی یا کسی رو دوست دارید و میخواید واسه خودتون باشه ، برای بدست آوردنش تلاش کنید و خودتون رو بهتر و بهتر کنید تا اون هم به سمت شما مایل بشه.
حذف موانع انتخاب خوبی نیست
بجای اون سعی کنید واسش بهترین باشید تا از بین بهترین ها شما رو انتخاب کنه
این ارزشش خیلی بالاتر از اینه که تو یه شهر خالی که فقد تویی و اون ، از سر اجبار باهات باشه!
و اینکه ممنونم بابت صبوری هاتون بخاطر پستای نه چندان جالبم💖
من شرمندم بخاطر تاخیر-__-
دیشب یادم نبود امروز کلاس دارم ساعت ۵ تا ۷ -____-
امروز مشاعره گذاشتم طبق قرار قبلی ولی خب اگه دوس داشتین میتونین شعر هایی که میخواین بفرستین رو بصورت تضمیم دربیارید و آپلود کنید اینجا😊😉
خب اما تضمیم که یکی از رفقا هم تو کامنتا گفته بودن ، چیه؟
البته دوستان توییتری بهتر میدونن جریان رو ..
یه سری عکس نوشته که میان ابیات رو با عکسای بامزه ترکیب و تلفیق میکنن
و اینطور میشه که هم شعر میخونیم و هم میخندیم
کامنتای این پست بازه که باهم دیگه مشاعره کنین اگه منم نبودم🤗
یه چنتا نمونه تضمیم هم میذارم ادامه مطلب که بهتر آشنا بشید ، حتما ببینید😍
امشب حس خاهرونم گل کرد و خواستم واسه سامان یه داستان بخونم قبل از خواب ، گفتش آبجی وایسا یکی از داستانایی که مامان قبلا برام تعریف میکرده رو بگم برات
گفتم خب بگو
میگه: مامان برام تعریف کرده یه دختر و پسره باهم خاهر برادر بودن بعد پسره خیلی شیطون بوده همش اذیت میکرده
یه روز با مامانش میره حموم بعد مامانش یچیز بهش میگه پسره عم حرف گوش نمیکنه تو حموم پاش لیز میخوره کله ش میشکنه😶😑😐🙊
ساعت ۱ نصفه شب یهو قهقهه ام رفت هوا😂😂😂
آخه این چه داستانیهههه ..😂😂
ژانر ترسناکههه
من خرس گنده ترسیدم ، بچه ۴ ۵ ساله چی کشیده ینی😑😑🤦♀️
ینی تا همین الان که دارم اینو تایپ میکنم با سامان از خنده ترکیدیم😂😂😂
باید بهت بگم که یوقتایی از همه چیز گله میکنم ، میشم یه آدم بدبین که از زمین و زمان عصبانی و ناراحته اما درنهایت هیچوقت امیدمو از دست نمیدم.
یه شبایی دلتنگ ترینم تنهاییمو بغل میکنم و گوش هامو میسپارم به غمگین ترین شعرهای جهان اما فرداش ، رد پای و نور و دنبال میکنم تا برسم به یه روشنی.
من آدمِ همیشه از پا افتادن نیستم روزایی بوده که زمین خوردم اما دوباره بلند شدم چون بالاخره یه راهی پیدا میکنم برای حالِ خوبم.
باید بهت بگم دلگیری از بعضی چیزها نباید امیدتو ایمانتو ازت بگیره ، تا تهِ این زندگی باید امیدوار بود و جنگید. . .
-حاتمه_ابراهیم_زاده 📔
+حرف دل خیلیاعه این متن.. نمیدونم حسم درسته یا نه ولی بهم میگه حال اکثرتون خوب نیست .. واسه همینم سعی میکنم تو پستایی که میذارم یه اپسیلون انرژی مثبت باشه..
مثل خیلی از شماها روزمرگی خاصی ندارم این روزا که بخام بذارم
به همین بسنده میکنم که هدفایی که تو زندگیم کمرنگ شده بود واسم ، دوباره دارن برمیگردن و تصمیم دارم از این حال دپ که این مدت بهر دلیلی ، داشتم دربیام ، قطعا تلاشم رو میکنم که شما هم از این افسردگی کوتاه مدت دربیاین..
و در آخر بذارید بگم که تک تکتون واسم قابل احترام و عزیزید💞💞🌸
خدا نگهم داره واستون الهی😌😜😂
یه پس لرزه ی ریز سر شب یکیم چن دیقه پیش اومد با یه شدت کمی بیشتر
آخ انقد دلم میخاد یه زلزله درست حسابی بیاد این تهران خراب بشه:|
+رفیقی اهل استان فارس داریم اینجا؟
حال و احوالتون خوبه ایشالا؟
یه سره رو ویبره این....
بیاین یکم از خودتون بگین ببینم:))
چطور مطورین؟
اگه خاطره ی خنده دار هم تو بساط دارین تعریف کنین شاد شیم یکم^_^
راستی ، یکسال بیشتر شد و هنوز مشاعره نذاشتم ، یه تایم که آنلاینین بگین اون موقع بذارم^_^
منتظرتونما😻💞
اصن هرکی این پست رو دید و چیزی نگفت ایشالا خبر برسه داره بچه دار میشه😐🚶🏼♀️🚶🏼♀️
ولی بعضی وقتا کرم بریزین و حسادت رفقاتونو به جنب و جوش دربیارین..
باعث محکم کاری میشه🤣💕
+البته بعدش منت کشی باید کنین😫🤦♀️
++میدونم این حرکت خیلی بیشعوریه:|
ولی بعضی وقتا واجبه:)
بزرگترین و قشنگ ترین اشتباه زندگیتون ، که هنوزم از انجامش پشیمون نیستین ، چیه؟
ناموصن یکی بیاد بگه من اگه نخام گوگل پلی منو محدود کنه باید کیو ببینم-____-
واسه پیدا کردن هر اپی پیرم درمیاد اه-___-
اون سری هم زدم حافظه پنهانشو پاک کردم که تحریماشو ورداره ، واسه چن روز فقط جواب داد ، الان دوباره میگه نمیشه-____-
خدا ورت داره الهی گوگل پلی من راحت شم-____-
+جریان چیه توییترو از کافه بازار میشه دانلود کرد ولی از این گوگل پلی بیصاحاب مونده نع؟:|
++طلیسچی بعد سه قرن آهنگ داد که اونم رسما رید:|
سردرد گرفتم من-___-
دوس داشتین گوش کنین-___-
ولی اگه با چشای دو متر عقب رفته و موهای ژولیده و در کمال خستگی رفتین ویدیوکال با یه نفر ، اون موقعس که میتونین بگین طرف رفیق فابتونه وگرنه بقیش ادا و اصوله:")
از رفقای اینجا چه کسایی خواننده ی وب "تنفس صبح" با مدیریت "پارادوکس" بودن؟!
البته اگه یادتون باشه چون خیلی وقته حذف کرده...
اول صبی شاد شین یکم😁
+بالاخرهههه شد آهنگ بذارم:|
مرسی از دوستی که حدودا ۹ ماه پیش کمک کرد:)
دارم شیمی کنکور ۹۸ رو میزنم.. یا اینا خیلی آسونن یا من مخم جابجا شده مسائل جا افتادن برام که بدون خوندن درس دارم حل میکنم:|
+البته این نتیجه گیری مال زمانیه که ۴ تا سوال اولو زدم😐🤦♀️
سامان نشسته پیش مامان و خالم داره سخنرانی میکنه😂
میگه من میخام ۴ ، ۵ تا زن بگیرم بعد هر دو ساعت یبار بهشون سر بزنم😂😂
خالم گفت زنا شکم دارن ، شکمشونو سیر نکنی به دو روز نکشیده حالتو جا میارن
سامانم میگه مهم نیس پیتزا براشون سفارش میدم
مامانم میگه هر دو ساعت یبار که نمیشه به زنا سر بزنی که ، زنات بهونه میگیرن که چرا نیستی
سامان میگه بهشون میگم الان سرکارم بعد میرم سراغ اون یکی😑
بعد خالم میگه همون یه زنم زیادته ، نمیتونی به همونم برسی
سامان میگه اه نمیخام مثه این مردای زن ذلیل باشم ، میخام هف هشتا دوس دختر داشته باشم😐
دوباره خالم میگه خانما محبت نیاز دارن
سامان میگه برو بابا پررو میشن😐😑
دوباره میگه زن خرج داره اصن زن نمیخام😐
فقد میخام بگم اگه خاهر کوچیک دارید که به سن سامان میخورن[داداشم ۱۱ سالشه] ، حواستون باشه حسابی هف خط بار بیان😐😐
وگرنه با اینایی که من میبینم هیچی دیگه...😑🚶🏼♀️
ینی انقدری که از سوسک و دیگر حشرات میترسما .. از هیچ کس و هیچ چیز دیگه ای نمیترسم-___-
لعنت بهشون
سامان بیشعور یه حشره ای شبیه سوسک ولی اندازه ی بند انگشت کوچیکه پیدا کرده بود ، تا تونست جیغ منو درآورد الاغ😑😑😑
حس میکنم گلوم زخم شد😐😑
ولی من میگم هر اتفاقی که میوفته یه حکمتی توشه
حتی بنظرم خدا خیلی وقتا ، خودش نامحسوس به دلمون میندازه که فلان کار رو بکنیم...
دقیقا همون چیزایی رو میگم که دست خودت نیست و بی دلیل اصرار بر انجامشون داری..
همونایی که نسبت بهشون یه اشتیاق بیش از حد داری..!
این قضیه به کنار..
به یچیز خیلی اعتقاد دارم..
اونم اینکه
اگه در مورد کاری .. چیزی .. یا حتی کسی ، احساس خوبی دارید ، مطمئن باشید که احساستون به سرانجام میرسه
حالا اگه اینجا هم نشد ، اون دنیا میشه
ولی خب .. تلاش تو رو لازم داره
اینکه چقدر سعی میکنی واسه رسیدن به هدف ، خیلی مهمه
چون اینجوری خدا میفهمه که تو چقدر نسبت به اون موضوع اهمیت میدی ، پس کمکت میکنه
ولی اگه تلاش نکنی ، خدا هم میگه علاقش اونقدرا هم جدی و واقعی نبود.. پس بیخیالش!
این وسط یه کسایی هستن که میگن "علاقه داشتم ، تلاش زیادی هم کردم ولی نشد!"
این دسته از آدما خیلی خوشبحالشونه
چون خدا یجور دیگه و با شدت خیلی بیشتری هواشونو داره!
خلاصه که خدا خیلی باحاله! :)))
