الان ادامه ی داستان بچه مهندس معلومه ولی میخام بگم ک
حتی اگه جواد با مژگان بره هم ، نمیتونه باهاش خوشبخت باشه...
میدونی چرا؟ چون وقتی جواد مژگان رو دوس داشت ، مژگان کنارش نبود و جواد یاد گرفت که بدون مژگان و فقد با خیالش زندگی کنه..
و حالا که خودش اومده ، باز هم خیالش رو بیشتر دوس داره ..
خیالِ مژگان هیچ وقت تنهاش نذاشت اما خودش بارها و بارها جواد رو تنها گذاشت...
*نذارید زندگی با خیالتون قشنگ تر از زندگی با خودتون بشه*