گیلی گیلیییی😍

+ ۱۳۹۹/۱/۲۵ | ۱۶:۴۵ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌
امروز خاله کوچیکه جان درد زایمان گرفتش و بچه دوم رو بدنیا آورد *___*
بسی شادمانم اصن😍😂
عکس بچه اولشو تو وب بلاگفام گذاشته بودم قبلا.. محمد صالح:)
بچه دومی هم شده محمد یاسین فک کنم:))
وای این خاله کوچیکه رفیق دوران بچگی من بود :))
چون نوه اول بودمو اینا... ۱۱ سال اختلاف سنیمه باهاش
هم خودشو خیلی دوس دارم ، هم شوهر خاله جانو😅
شوهرش مهندس کامپیوتره و خب یه کمک خیلی بزرگ هم حساب میشه واسه من😁🤩
بنده ی خدا رو خیلی اذیت میکنم🤦‍♀️😅

آره خلاصه که خواستم شادیمو باهاتون تقسیم کنم^_^
خوش باشید همگی😊🌹

+عکس یاسین کوچولوی دو روزمون در ادامه ی مطلب:))

continue

واتس اپ حتی از بلاگفا هم بدتره😑

+ ۱۳۹۹/۱/۲۴ | ۲۳:۰۰ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌

ینی تف تو این واتس اپ اهههههه

چرا مطالب از بین مییررررنننننن

من الان فیزیکو چ غلطی کنمممم خدااا😭😭😭


هِلو اِوری بادیییییی😉

+ ۱۳۹۹/۱/۲۳ | ۱۷:۰۴ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌
اول سلام به همگی!
بر عکس همیشه که تو دنیای مجازی سلام یادم میره ، موقع پست گذاشتن سلام کردن یکی از واجباته انگار برام😅
بگذریم .. دلم میخواد از اون پستای طولانی ای که همش چرت و پرتن بدون هیچ ناخالصی ای(😁) بذارم ولی خب موضوعی به ذهنم نمیرسه..
این روزای قرنطینه و آموزش مجازی در واقع داره هم خوب و هم بد میگذره.. من که دیگه واقعا فاصله ای با زخم بستر ندارم😑🤦‍♀️
اینم بماند... ولی انصافا کار ندارم ، کرونا با وجود تموم مرگ و میر هاش باعث شد دعای چندین نسل دانش آموزا ، مبنی بر اینکه مدارس کاملا تعطیل بشن و آموزش ها مجازی صورت بگیره برای چند ماه ، بر آورده شد.. همین مهر و آبان ماه سال گذشته بود که به مامانم میگفتم کاش نریم مدرسه و معلما از طریق فیلم و اینا درسو آموزش بدن.. که خب هر بار هم با واکنش بسیاااررر زیبای مامان جان رو به رو میشدم😑❤
آره خلاصه.. من که از این تعطیلیا بدم نمیاد.. تازه داره بهم خوش میگذره😄
ایشالا امتحانات خرداد ماه رو هم مجازی بگیرن😂
شما چطور؟
راستی داشت یادم میرفت ، تو دوران قرنطینه چند کیلو اضافه کردین؟😂
 نظرات زیباتونو با کمال میل پذیرام^___^
+راستی رفقآ
اگه حالشو دارین بازی هم پیشنهاد بدین که پست بعدی بازی کنیم:)

مبارکآ😍

+ ۱۳۹۹/۱/۲۰ | ۲۰:۴۰ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌

عید نیمه شعبان مبارک همگی😊❤🌹


+اولین نیمه شعبانیه فک کنم همه جا خلوته انقدر...

خوش اومدی به جمعمون!

+ ۱۳۹۹/۱/۲۰ | ۱۷:۰۲ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌

عاقا تلاشای من در حوزه ی اضافه کردن بلاگر داره کم کم نتیجه میده😅😂

یکی دیگه از رفقآی عزیزم که همکلاسیمم هستش ، سپیده جآنم به جمعمون پیوست:))

😶🤦‍♀️

+ ۱۳۹۹/۱/۲۰ | ۱۱:۳۹ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌

بازم من خواب موندم😂😑

جمشیدی زنگ نزنه صلوات..🤦‍♀️

۱۰ کار که قبل از مرگ باید انجام بدم

+ ۱۳۹۹/۱/۱۹ | ۰۳:۳۸ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌

اول تشکر از آقای رهام خان بابت دعوتش😊🌹

چالش جالبیه که هدف هامونو مشخص میکنه و باعث میشه امید به زندگی ۱۰ برابر بشه:))

اما کارای من!

البته به ترتیب نیستن اینا..

۱.قطعا یه مهندس کامپیوتر کار بلد بودن یکی از آرزو هاییه که واسش تلاش میکنم.

۲‌.رولد دال از نویسنده های محبوبمه که خیلی دوس دارم بقیه ی کتاباشو بخونم (اکثرا تخیلیه و برا نوجوان)

۳.دلم میخواد یه رمان بنویسم و تموم کنمش واقعا😐 آخه نصفه نیمه زیاد نوشتم..

۴.خیلی دوس دارم کاری کنم که همه به ریاضی علاقه پیدا کنن ، شاید با دبیر شدن به این آرزوم برسم😊😀

۵.مستقل باشم از خانواده توی هر موردی ، چه خونه و زندگی و چه درآمد..

۶.یه روزی انقد دستم باز باشه که بتونم به کسایی که نیاز دارن به خیلی از مواردی که شاید برای من و شما عادی و دم دستیه ، کمک کنم.

۷.بتونم یه زندگی پر از آرامش رو بسازم و بدست بیارم.

۸. علم و دانشم رو توی همه موضوعات بالا ببرم.

۹.به کسایی که دوسشون دارم و برام مهمن بگم و برای نگه داشتنشون توی زندگیم تلاش کنم. البته که به زور و اجبار منظورم نیست.

۱۰.بتونم لطف های اطرافیان و دوستان که در حقم میکنن رو جبران کنم.


فک میکنم یکم زیادی بلند پروازانه شد ولی خب:)

بنظرم این تموم چیزیه که از زندگی میخوام و باید ازش بگیرم:))


و در آخر دعوتی ها از سمت من ، خب اکثر رفقای بیانی این چالش رو انجام دادن:)

من از این چهار دوست عزیز آقای مهدی و زری جان و محیا جان و سپیده جان و هرکس که این مطلب رو میخونه دعوت میکنم :))

اندر احوالات نصفه شبی😐

+ ۱۳۹۹/۱/۱۹ | ۰۲:۵۹ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌

خوابم نمیبره😑

فیلمای هندسه رو دارم میبینم☹

خیلی خوشم میاد ازش:/ میمون

واای صبح ساعت ۸ کلاس داریم با ریاضی😑😑

این یکیو اگه خواب بمونم نمیتونم بپیچونم😑😂

کلاسش و تدریسش خوبه ها منتهی دبیرش میگه وقتی الان تو کلاسین اگه پیام منو سین نزنین همون لحظه غیبت رد میکنم😑

در نتیجه برا یه ساعتو نیم باید تو واتس اپ رختخواب پهن کنیم😑💙

ولی کار ندارم خدایی از همه دبیرامون آدم تره😐❤


شانس نیس که...

خدا خودش کمک کنه😑

+ ۱۳۹۹/۱/۱۸ | ۱۴:۴۴ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌

بیماری روانی ینی تو روز هیچ غلطی نکنی ، بعد تا ۴ صبح بیدار بمونی فیلمای شیمیتو ببینی و از کلاس ساعت ۸ صبحت جا بمونی=|

مبارک:)

+ ۱۳۹۹/۱/۱۳ | ۱۳:۴۰ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌

سیزدهِ تو قرنطینه تون مبارک:)

😅

+ ۱۳۹۹/۱/۱۱ | ۰۱:۳۴ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌

یه رفیقم دارم ، میشینه پروفایل بچها رو میبینه و حسرت میخورع که چرا پسر نیس😑😂

تصور کن!

+ ۱۳۹۹/۱/۳ | ۱۵:۵۳ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌

ولی دنیایی که سیاوش قمیشی تو آهنگ " تصور کن " میگه خیلی قشنگه و البته دور از ما...

عیدتون مبااررررررررک

+ ۱۳۹۹/۱/۱ | ۰۷:۲۰ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ ‌

بهار، خرامان می آید و در نو شدن هر ذره ی جهان، دعوتیست! در رقص سبزه ها بر تن پوش سبز بهار، در هلهله ی چکاوکان بر فراز آسمان، در دامن دشت تر مست از دوش آفتاب… همه در گفتگو برای دعوت توست برای تحول دوباره ی قلبت در بگشای که جهان منتظر توست.

نوروز بر همگی مبارک😍😍❤️🌺

خاطرات یک عدد الکی شاد!
about us

انقدر از بیان تعریف شنیدیم که ما نیز آمدیم!
-صاحب این وبلاگ اعصاب سالمی ندارد ، جهت درگیری هرچه کمتر حد خود را رعایت کنید.
آرشیو یک سال و اندی فعالیت در بلاگفا : nasiiiam.blogfa.com