اوایل بلاگریم بود . فک کنم کلاس هشتم بودم!

یادمه یه روز یه پست گذاشتم ، جوک بود.. لیست اسمای سیو شده ی دوست پسرای یه دختر تو گوشیش..

یه دوستی که میدونم به احتمال ۷۰٪ ۸۰٪ این پست رو میخونه و احتمالا هم بفهمه که خودشو دارم میگم ، اومد و گفت که "یه عده مریض جنسی دور هم جمع شدیم ، جمعیت یه کشور رو تشکیل دادیم!"

اون موقع درک خاصی نداشتم ازش حرفش .. بچه بودم و واقعا اونقدر عمیق فکر نکرده بودم به یه جوک!

ولی در جواب کامنتش یه "متاسفانه.." نوشتم.

گذشت اون روز و اون کامنت .. ولی انگار تو مغزم هک شد که بعد از دو سه سال هنوزم خوب یادم مونده و هر بار که یادم میوفته حداقل تا چند دقیقه به فکر فرو میرم..

حالا میخوام تشکر کنم از اون دوست .. چون احتمالا خودش خبر نداره ولی همون یه کامنتِ یه خطیش و خیلی از حرف های دیگش باعث خیلی تغییرات توی من شد.. حتی نظرم هم نسبت به اون دوست تغییر کرد و واقعا جلوی چشمم یه آدمِ محترم و بزرگ اومد!

هرچی بیشتر گذشت ، بیشتر فهمیدم که چقدر درکم از همه چیز کمه.

سعی کردم که عوض کنم دیدگاهم رو.. تغییر بدم و بزرگ بشم..

نمیدونم تا چه حدی موفق بودم یا نبودم ولی ، از تفکراتی که الان دارم راضی ام.

اسم نبردم از اون دوست چون مطمئن نیستم که خوشش بیاد یا نه ، ترجیح میدم اگه دوست داشت توی کامنت خودش رو معرفی کنه..

خلاصه که دمت گرم رفیق!❤