عاقا بذارین یکم از کلاسای مجازی بگم براتون😂

حقیقتا وقتایی که دبیرا میکروفونم رو وصل میکنن برا پرسش های کلاسی ، اصلا حس نمیکنم که مثلا الان دبیره پشت خط ، یکم جمع کن خودتو😐

خیلی خودمونی و صمیمی گرم میگیرم باهاشون.

یهو یه مطلبیو اشتباه میگم ، بعد میگم آخخخخ یادددمم رفتتت ببخشید. الان این میشه دیگه؟

یا مثلا خیلی وقتا چرت گوییم گل میکنه😂

مثلا دیروز سر کلاس شیمی ، بحث شد سر غذای کشور های مختلف ، تو قسمت پیامای اسکای روم داشتیم حرف میزدیم ما.

بحثو کشوندیم به اینکه چینیا آدم خوارن و رژیم غذایی و حتی بچه ی دبیرمونD:

هرچی بچه ی دبیر شیمی آرومه و صداش درنمیاد ، بچه ی دبیر حسابان جبران کرده:|

ما سر کلاس حسابان عملا صدای شبکه پویا رو بیشتر از صدای معلم داریم-_-

حالا اینا هیچی

بذارین از سوتی امروز بگم براتون🤣

سر کلاس عربی بودیم و قسمت حل تمارین ، منو صدا کرد و گفت که میکروفون وصل کنم.

منم اون لحظه اومده بودم وب و چن دقیقه ای حواسم پرت شد ، خلاصه که با کلی ضایع بازی وصل کردم😂

سوالش یه عملیات ریاضی بود که معنیش کردم ۶۵ منهای ۲۳ میشه جواب : ۴۳

بعد که اینا رو گفتم ، دبیر جان عرض کردن که نسترن خیلی بده تو کنکور همچین سوالایی رو غلط بزنین نه؟ شما رشتتونم ریاضیه و الان قشنگم معنی کردی کامل.

گفتم بله بله خانم خیلی واقعا اذیت میکنه(با خنده)

بعد گفت پس جواب شد چه عددی؟ منم دوباره گفتم ۴۳.

دوباره همون جمله های بالا رو گفت.

دوباره ازم پرسید.

و دوباره جواب دادم ۴۳😐💔

بعد با خنده گفت نسترن یه لحظه نگاه کن قسمت پیاما رو😐😂

و من دیدم که بعلههه .. از اونجایی که حواسم پرت بود ، با استرس معنی کردم و سر تفریق کردن گیج بازی درآوردم و بجای ۴۲ گفتم ۴۳

و جالبه که خیلیم اصرار داشتم به صحیح بودنش😂🤦‍♀️

خلاصه که گفتم عههه خانووم ۴۲ بوود ای وای🤦‍♀️😂😂

و هم من هم دبیر جان خندیدیم😂

بعدم گفتن که حواستو جمع کن و میکروفون رو قطع کردن تا بیشتر سوتی ندادم🚶🏼‍♀️😂

داشتم امروز به سپیده میگفتم اتفاقا ، که حس میکنم میزان راحتی من با دبیرا ، دقیقا همون میزانیه که لباس خونگی احساس راحتی میده به آدم😂

خیلی ریلکس و معمولی میرم بالا میرینم و برمیگردم😑😂💔

(با عرض پوزش البته😬)

یه ماجرا هم بود سر کلاس فیزیک چند روز پیش یادم باشه تعریف کنم براتون😁