اعتماد ، حریم خصوصی
اگه میخواین پدر بشین ، مادر بشین ، کسی باشین که فرزندتون همه جوره بتونه بهتون اعتماد کنه..
الکی استرس ندین بهش که همه چیز رو ازتون پنهان کنه..
ادامه مطلب...
من حدود سه چهار ساله که لپ تاپ دستمه ، و یکی دو سالی میشه که گوشی گرفتم
تو این مدت ، به هیچ عنوان چک نشدم ، نه گوشی و نه لپ تاپم!
این تازگی انقدر که گوشی میگرفتم دستم و حالمم قاطی پاتی بود ، شک کردن و خواستن بفهمن قضیه چیه ، چون من فقط در این حد میگفتم که "حالم بده ، بخاطر پاییزه ، درست میشم...!"
یه شب الکی الکی بحثمون شد.. کار کشید به اونجایی که واسه اولین بار گوشیم رو گرفتن و چک کردن.
هم پدرم و هم مادرم.
تلگرام نرفتن اما چیزایی که دیدن توی همون واتس اپ و اینستا و بقیه ی جاهای گوشیم ، کافی بود واسه ی اینکه دیگه ندنش دستم! یا بخوان هر دقیقه چک کنن..!
میدونی چی میگم؟
آخرین چتایی رو که با دوستای نزدیکم داشتم ، خوندن که شاید خیلی جالب نباشه والدین آدم ببینتشون.
اما چیزی تغییر نکرد.
بابام اون شب حرف زد باهام.
انقدر منطقی برخورد کرد که من شرمندش شدم..!
من ازشون چیزی پنهان نداشتم ، حتی وب!
اما همه چیز هم تمام و کمال نمیشه گفت..
موقعی که میخواست گوشی رو بده بهم میدونی چی گفت؟
گفت "میدونم که الان اگه تلگرام هم برم ، چیزای بدتری میبینم ، ولی هرکسی یه حریم شخصی ای داره که اون باید حفظ بشه.
الانم که دیدی همچین کاری کردم به این خاطر بوده که نگرانت بودم..!"
میخوام بگم اگه همچین شرایطی پیش اومد براتون ، اگه خطایی دیدین از فرزندتون ، اینجوری رفتار کنین که خودش شرمنده بشه و تکرار نکنه کار بدش رو..:))
اون شب شد یکی از شبایی که هیچوقت یادم نمیره چی شد و سعیم رو میکنم که دیگه هیچوقت تکرار نشه برام!
چه پدر و مادر فرهیختهای ... خیلی درس مهمیه ...
مرسی که به اشتراک گذاشتی نسترن خانوم ... 😊🌹
تا حالا فکر نکردم بخوان گوشیمو بگیرن🤔 که البته به خاطر رمزش نمی تونن😂
فکر کنم تنها مشکل گوشیم فیلم هایی باشه که برای زبان دانلود کردم و خب بدون سانسورن، هرچند من سعی می کنم تا جایی که راه داره فیلم تمیز دانلود کنم 😐🤣
راستی لپ تاپم هم توش فقط مقاله ست 😐😐😐
اگه خودم مادر بشم هیچ وقت نمیرم سر وسایل بچه م. البته مادر خودمم هیچ وقت این کار رو نکرد. بابام هم به گوشی اینا کاری نداشت، البته اون فضوله فقط من از راهنمایی به بعد همیشه انقدر خشک و جدی و افسرده و هر روز یه جور مریض بودم که هیچ وقت نپرسید چکار می کنی. خیلی هم فضولی می کرد دوتامون داد می زدیم دعوامون می شد.
اصلا همه ی مشکلاتم تقصیر فضولی های بابامه.
مثلا بابام از اول می گفت اینو بپوش اونو نپوش. اینجوری بکن اونجوری نکن. اینجا برو اونجا نرو.
یه بار ابتدایی بودم تو خیابون دعوامون شد، اومدم خونه بهش گفتم دلم می خواست با چاقو بزنمت بمیری.
آدمای نفهم نباید بچه دار بشن.
هرکسی یه حریم شخصی ای داره که اون باید حفظ بشه.
الانم که دیدی همچین کاری کردم به این خاطر بوده که نگرانت بودم
هیچ وقت هیچکدومشون این حرفو بهم نزدن
با نهایت پررویی گوشیمو چک کردن و تو ۹۹ درصد هیچی پیدا نکردن
اون یک درصد هم که فقط یبار بود گند زد به کل زندگیم
دیگه هیچ وقت بهم اعتماد نکردن و به چشم چی بهم نگاه میکنن
اوممم من مادرم و پدرم و مادرت و پدرت و مادرها و پدرها رو قضاوت نمیکنم
چون نمیدونم واقعا خودم مادر بشم جنس نگرانی هام چجویه و به چه اندازه هست ...
وای استرس گرفتم برا بچه ی آیندم ....
با حرفات موافقم...اما من پدر ومادرم با اینکه هردوشون تحصیل کردن ولی فکر بسته ای دارن فکر بسته منظورم تعصب و عقایدی ک دارن ک خیلی جاها به ضرر بچه هاشونه و اصلا منطقی نیست البته این حساس بودنا برای منه ک دخترم مثلا داداشام خیلی آزادتر ازمنن با اینکه تا حالا هیچی ازم ندیدن و خودمم کار آنچنانی نداشتم کلا خاندانمون یکی دونفر توش خیلی منطقی ان و میفهمن مثلا یکی اگ رفت اینستا دیگ نباید بگیم دختر بدیه...وقتی مجرد بودم اگ گوشی یکم بیشتر دستم میگرفتم بابام حساس میشدو من همیشه از اینکه چیزی بهشون بگم میترسیدم چون قبل اینکه درک بشم قضاوت میشدم و فکر میکردن اگ یه نفر اینکارو کنه دختر بدیه... مامانم منطقی بود بابام نمیگم منظقی نبود ولی خیلی حساس بود کلا خانواده مذهبی ای دارم ولی من شبیه هیچکدوم نیستم عقایدم زمین تا آسمون فرق داره برا همین همیشه یجوری نگام میکردن اما عقایدم هیچ وقت عقاید بدی نبوده فقط با اونا فرق داشته...
اما الان ک متاهلم همه چیو حتی کوچیک ترین چیزارو ب محمد میگم چون پسری نیس ک طرف رو قضاوت کنه روشنفکره میفهمه اگ اینکارو کردم دلیلم چی بوده حرفامو گوش میده درکم میکنه و همراهیم میکنه و همین باعث شده از قضاوت شدن نترسم و همه حرفامو بهش بدون هیچ ترسی بگم و ازش کمک بخوام...غیرتیه ولی شکاک و وسواسی نیس این کلمه ها زمین تا اسمون باهم فرق داره...
همیشه میخام وقتی مادر شدم جوری با بچه هام رفتار کنم ک هیچ خلائی تو زندگیشون حس نکنن و باهام رفیق باشن قبل اینکه حرفاشونو ب غریبه ها بگن ب خودم بگن و از هیچ چیزی نترسن و محمد با تصمیمی ک دارم موافقه همیشه میگ اونقد ب دخترم محبت میکنم و باهاش رفیق میمونم ک بخاطر کمبود محبت دنبال پسر غریبه نباشه و من تحسینش میکنم...
اینکه پدرومادرا با بچه هاشون رفیق باشن و ب حرفاشون گوش کنن و کمکشون کنن باعث میشه ک بچه هاشون هیچ ترسی از گفتن حرفاشون نداشته باشن و این یه فضای صمیمی تو خانواده ب وجود میاره و من دقیقا همین فضای صمیمی رو تو خونه خودم ایجاد میکنم:))
اوهوم تو جامعه ما پررنگ ترم هست...
اره واقعا نزدیک ترینه:)
نه منم نمیگم فقط کمبود محبت باعث میشه اما روش اشتباه محبت کردن توی این موضوع خیلی دخیله...
بعله قراره مادر نمونه بشم😎
باید بگم من لپ تاپ دارم و لپ تاپ روش واتساپه و واتساپ متصله به گوشی مامانم و مامانم تک تک چتای منو دوستامو میخونه:)تک تکشون هاااااااا
یبار بهش گفتم حالا مجبور بودی فلان حرفو بزنی؟بهم گفت تو که به فلان دوستت این حرفو زدی و براش تعریفش کردی:)))
در این حد زیباD:
خوبه یه سری پیامامونو پاک میکنم:|
میدونی کلا مامان بابای مشکوکی داشتم همیشه..و اتفاقا همین کارشون باعث شد که من از همون بچگی یاد بگیرم خیلی چیزها رو مخفی کنم:)
یاد یه خاطره تلخ افتادم :)))
زمانی که مامانم اونچه که نباید میفهمید رو فهمید
اولش یکم سرسنگین بود
ولی بجای اینکه نابودم کنه برام هدیه گرفت و باهام صحبت کرد
آدم خودش آب میشه از خجالت
فک کنم پلیس گوشی پتو بگیره میگه منبع فساده اینطور که میگی
خخخخ
ولی واقعا پدرمادر ففحهمیده ای داری