خاطرات یک عدد الکی شاد!

نه خوب نیس مریض شدم خخخخ

بله بله یه بار دیگه باید آخرین‌های قرن رو جشن بگیریم-_-

ما که هیچ همونجوری میگذره!

تو چطوری؟ چخبر؟ خوش میگذره؟

سلام سلام سلام.  :)

معلما یکم سخت میگیرن....خوب هستیم،خوشحال هستیم... :)

۱۴۰۱ را گفتین،یکم ترسناک بودش😅😁🍃🎈.  :)

آخه مثل فیلم ها و داستان ها شد،وقتی که میخوان در مورد چیزی ترسناک حرف بزنن.  ؛)

اره باابا چی از این بهتر انگشتم سوخته دینی یه صفر گرفتم تو این سه روز از هر سه کلاس دوتاشو خواب بودم غایب شدم

امان از این درسا :(

😂 من اتیش و دوست دارم اتیش هم منو دوست داره من و نمیسوزونه ! اونی که من و سوزوند دستکشی بود که اندازه یه سکه ازش پاره شده بود تو نکته اوج انگشت اشاره ! که اونم وقتی میخواستم نمیدونم شما چی بهش میگین تاج میگین سر میگین خلاصه وقتی میخواستم برش دارم از جوووون و دل بهش چسبید

😂الان هرکی انگشت ندیده باشه فکر میکنه یک سوم انگشتم با رنگ سفید رنگ شده

من باید نوبت می گرفتم آخر فروردین بیام تهران دکتر. خاک بر سر دوباره وضعیت قرمز شد😅

حالا همین قرصا رو ادامه میدم ببینم چی میشه.