خب بذارین از امروز بگم براتون

بعد از سه زنگ پشت سر هم اختصاصی ( به ترتیب شیمی ، فیزیک ، حسابان ) نوبت به زنگ ادبیات رسید!

قرار بود که درس طوقی رو دبیرمون از کل کلاس بپرسن.

و خب شروع کردن..

۴ ، ۵ نفر رو صدا زدن و میکروفونشون رو وصل کردن بعد از اونا ، یکی از بچهای کلاس رو صدا کردن که جلسه ی پیش میکروفونش رو وصل نکرد.

اوشون همون جلسه ی قبل گفته بود که داوطلب میشم حتما.

و دبیرمون این رو بهش گفت و گفت که باید ازش بپرسن.

وقتی میکروفون وصل شد و شروع کرد به صحبت ، هممون تعجب کردیم!

آره ، صدا صدای خودش نبود.

اصلا صدای یکی از بچهای کلاس/مدرسه هم نبود.

اکیپ مقابلشون که یجورایی باهاشون لج و لجبازی دارن وایسادن به تیکه انداختن..

و بنظرتون ری اکشن دبیر چی بود؟!

هیچی!

حتی یه کلمه هم به روی کسی نیاورد.

و جالبه ، رفیقای اون همکلاسی حتی اومدن طرفداری و دعوا :))

نه تو گروه دوستانه یا پیوی ها!

نه؛ دقیقا جلوی خود معلم :)

بعد از اون ، خب همگی با جَوّ کلاسای ادبیات آشنا هستین و حتما میدونین که اکثر دبیرای ادبیات بینش شوخی زیاد میکنن؛

این دبیر ما هم شوخی کرد و بچها گیر دادن برای ویدیوکال ، که خب قبول نمیکرد.

بینش بچه ها هی تیکه مینداختن و سعی داشتن که کار بدِ اون اکیپ رو بولد کنن.

همینجوری در حال اصرار برای ویدیوکال بودن که منم گفتم خانوم بیاین دیگه :(

ایشونم گفتن فلانی آهنگ گذاشتی برقصی به منم میگی بیاین دیگه؟

اینجا کلاسه یا عروسی؟😂

سپیده هم که میخواست به در بگه دیوار بشنوه ، گفت خانم فلانی(من ینی) کلا مسئول بساط لهو و لعبه😂💔

منم ریپ زدم که آره کلا عامل فساد کلاسم=)

چون از این بحثا و این مدل شوخیا زیاد پیش میومد تو کلاس ، من برام چیز عادی ای بود و کلا از هفت عالم بیخبر بودم😂

بعدا که اومدیم تو گروه خودمون ، سپیده تعریف کرد که آره ، همش تیکه و کنایه بوده

و منم ناخواسته صاف زده بودم تو هدف ÷)

خلاصه کههه نتیجه اخلاقی پست شد ، از این کارای بد نکنین ، یهو کل بچهای کلاس همه بچهای خوبی میشن و لوتون میدن :))

+نکته! این اکیپ واقعا حقشون بود ، چون دیگه شور پیچوندن و تقلب و همه چیو درآورده بودن :!