بماند به یادگار :)))
+
۱۴۰۰/۹/۳ | ۱۳:۰۰ | ᴺᵃᶳᵗᵃʳᵃᶰ
وقتی منتظر بودیم تا نوبت مشاورهی فردیمون برسه، با اولین شعر از زبون من شروع شد..
در بین نمازم به دلم شک تو افتاده که من...
و ادامهی روز همصحبتی با دبیر فیزیک ۶۴ سالهای که رانندهی اسنپ بود و خیلی زیاد خوش ذوق بود توی ادبیات و با موضوع کرونا شروع به صحبت کرد، موضوع رسید به اینکه قدیما چقدر همه چیز با اینکه کم بود، لذتش زیاد بود.
وسطای حرفش، یچیزی گفتم
"شاید انسان جنبهی پیشرفت نداشت"
و تا آخرین لحظه بابت این جمله تحسین کرد و گفت که توی شعرها و داستاناش نقل قول میکنه ازم :))
من واقعا اینجور مواقع بشدت قلبی میشم :)))
پاسخ
هعییییی انسان ابله.
۳ آذر ۰۰
عجب شعری! عجب سختی :) چشمم روشن :))
قبلنا مردم به جز ارتباط با بقیه دلخوشی دیگهای نداشتن. چیزی که تو انسانهای جدید واقعا کمرنگتر و ضعیفتر دیده میشه همین توانایی ارتباطه... حالا باز خدا رو شکر توی جاهای کوچیک حداقل مردم با هم غریبه نیستن.
بنظرم باز میشه خوش بود به شرطی که از هر چی پیچیدگی زندگی و دغدغه هستش دور بمونی و از چیزایی که هستش لذت ببری. رسیدن به چنین درجهای راحت نیست ولی شدنیه.
+ خوشم میاد همه جا یک بچه بیا پایین هستش :) گلپری جون بله و ناری ناری که کلا یک سطح دیگس! حسابی خندیدم :)
۳ آذر ۰۰
پاسخ
D:::
عاشق این بیت شعرم واقعا.
🤔ارتباط که الان بیشترم شده ب لطف فضای مجازی.
اوهوم.. قبلش یه سرویس شدن عمیق رو باید تجربه کنی🚶🏻♀️
+ :))))
اون ناری ناری و گلپری جون کار تجربیا بود😂
همیشه به خنده :)
۳ آذر ۰۰
پاسخ
تهران :)
۵ آذر ۰۰
پاسخ
=)))
۶ آذر ۰۰
شاید انسان بلد نبوده چطوری از پیشرفت ها لذت ببره
شاید انسان پیشرفت های لحظه ای رو دوست داره
و ...