امروز اولین جلسه‌ی ۴ نفره با مدیر مدرسه، پشتیبان کلاس، مامانم و من بود.

اول هدفم رو پرسید مدیر، بعد گفت برنامه‌ی یه روزتو بگو، گفت با توجه به اینکه وسط سال اضافه شدم و خیلی چیزا رو عقبم، خوب خودمو رسوندم تا همینجا هم و اصلا فکر نمیکرده که بتونم ولی با این حال بازم نیازه که سرعتم بیشتر بشه و محکم‌تر بخونم.

پشتیبان هم از ارسال تکالیف و پیشرفت تراز و اینام راضی بود.

از پشت سر هم بودن برنامه‌ی میان‌ترم گله کردم، نتیجه‌ی حرفشون همینه که هست، بود.

مامانم هم گفته بود که دارم درس میخونم و واقعا سرم به سنگ خورده‌.

بهشون گفتم که تو آزمون گزینه۲ ای که این هفته دادیم، از مبحث دینامیک فقط یک‌جلسه، اونم همون روز ثبت نام :)

رفتم سر کلاس و از همون مبحث فقط، یعنی آسانسور، جواب دادم که یکیش درست بود و اون یکی غلط.

مدیر حسابی کیف کرد از اینکه تونستم از اون یه ساعت نشستن سر کلاس، بدون هماهنگی قبلی و جزوه و ‌‌‌... استفاده کنم :)

و خلاصه که :))

خوب گذشت!

دقیقه های آخر جلسه، مدیر گفتش که امیدم بهت بیشتر از این حرفاعه و اگه واقعا از چیزی که تو وجودت داری استفاده کنی، لیاقتت خیلی بیشتر از کامپیوتر دانشگاه تهرانه. =)

و خب همین دیگه :)))

ایشالا که آخرش قشنگه..!


+مامانم میگفت با پشتیبانتون که صحبت کردم گفته نسترن خیلی درونگراعه، مغرورم هست و مسئولیت پذیره، دختر آرومیه در کل.

خیلیم زود تونسته با بچه‌ها ارتباط بگیره و اخت بشه، بچه‌های اینجا چون تعدادشون کمه و اکثرا از هفتم باهمن، دیر با افراد جدید میسازن و کلا کسی رو راه نمیدن بین خودشون، ولی نسترن خوب تونسته بعد از یکماه، یکماه و نیم اینقدر اوکی شه باهاشون :))

حیف جلو خودم نگفت اینا رو وگرنه میگفتم خبر نداری، تو کل ایران دوست و رفیق دارم من، اینا که دیگه بچه‌هایی‌ان که هر روز میبینمشون :)))

بعد مامانم برای اون آرومیه، میخواسته بگه جیغ جیغاشو نشنیدی که میگی آروم :))

عجیب بود برام که گفته مغرورم، ولی خب میشه گفت درست گفته.

به حد زیادی غرور دارم که سعی میکنم نادیده بگیرمش خیلی جاها.. واسه همینم کمتر کسی متوجهش میشه.

از مامانم که پرسیدم رو چه حسابی گفته اینو، گفتش که بخاطر این بوده که مثلا تکلیفتو یه وقت ندادی یا دیر دادی، یا مثلا چیزای اینجوری که بابتش بهت گیر میداده، متوجه شده که بعدش جوری رفتار کردی که گیر و اخطار نگیری ازش و کلا جواب پس دادن برات سخته.

مسئولیت پذیری هم بخاطر کارای لپ تاپ گفته :)))

کل کارای لپ تاپ راه انداختن و کلاسای مجازی‌ای که تو مدرسه برگزار میشه و اینا، با منه.

و خب باید وقتی لپ تاپ یا میکروفون اینا میگیرم ازشون، ببرم تحویل بدم، یا همش حواسم به بچه‌هایی که تو خونه‌ان هست که یه وقت قطع نشه ارتباطشون و... :)