چالش نامه به شما (:
بشدت این چالش رو دوست داشتم.. و هرکی اسمشو نوشتم هم بهش دعوته!
قالبم نمیذاره که به اندازهی مناسبی نمایش تصویر بذارم و اینام یکم تعدادشون زیاد شد، پس:
روز ۱۳ دی، یه روز مبارکه واسهم، این نوشتهها هم تو این روز ثبت شدن :]
۱۴۰۰.۱۰.۱۳
ساعت ۱۵:۰۱
وای الهی...
مرسی منو یادت بودش
رو قلبم زوم کن خودتو ببینی: ❤
مراقب خودت باش کلی پرتلاشِ قشنگ ^^
چرا همه انقد احساسات در کردن
من نمیتونم...بای
دیگ ی مرسیو میتونم بگم حالا ک بیشتر فک میکنم
سلام سلام
الان انقدر خر ذوقم که اسممو دیدم 😅❤️🙏
ممنون که به یادم بودی ❤️ و ببخش اگه همش وب حذف میکنم :دی
انقدر درس و کار ریخته سرم خیلی کم میام ، ولی سعی میکنم بعد امتحانات فعال تر بشم 😎
از مهراب همین بگم برات که من هزار و هفتصد تا اهنگ داشتم متاسفانه کامپیوتر خراب شد و همشون به چوخ رفتن در اوج نا امیدی و ناباوری دیدم یه رم داخل ام پی تری قدیمیم هست یک دو سه انداختمش به کامپیوتر و بهههههههههه هرچی مهراب داشتم توش بود و دوباره برگردوندم مهراب ها رو
(من تا امروز فکر میکردم جهان هیچ پسره :/ )
در حدی تنبلم که تازه الان همت کردم نظر بدم!
اینقدر ادبی نوشتین میخواستم نظرمو به صورت رسمی و از این مدل «من لم یشکرالخالق یشکرالمخلوق احتراما بدین جانب به وسیله شما میرساند...» بنویسم. اون به کنار اسم و فامیلم رو کامل دیدم ترسیدم :| یادم رفته بود اصولا دارم با اسم کاملم تو بلاگ فعالیت میکنم.
خیلی ممنون ازتون! لطف دارین :)
خب ب دلیل دیر اومدنم ب اینجا این پستم طبیعتا دیر دیدم و عذرخواهم فرزندم😅🚶🏻♀️🫂
و اینکه درسته چهارشنبه امتحان فلسفه دارم و باید بشینم مث یک حیوان چار دست و پا بخونم ولی فردا این چالشو میرم :)
مرسی ک ب یادم بودی و منو نوشتی :)❤️🫂
ولی خب من از بچه های بیان زیاد کسیو نمیشناسم از بلاگفاییا مینویسم :)
وای عزیزم چقدر ذوق کردم اصلاً قلب قلبی شدم :)
چقدر زود این یکسال گذشته چه اتفاق هایی برامون تو این یکسال افتاده باورم نمیشه ...