بعد از مدتها؟
این روزا هوا انقدر خوبه و همه چیزِ دنیای بیرون قشنگه، که کاش لحظههام خیلی قشنگتر میگذشت.
بارونای نمنمی که غروبا میاد، بوی عید که همهجا رو گرفته و منی که پشت میزم نشستم و کم و بیش درس میخونم..
اگه این روزا آزادید و میتونید که برید بیرون و بگردید، مدیونید اگه نرید. :)
از ۲۱ ام اردوی مطالعاتی شروع میشه و شاید بتونم یکم جدیتر بگیرم همهچیز رو.
نمیدونم چی پیش میاد و این استرس ریز، کلا قفلم میکنه.
با یکی از بچهها قرار گذاشتم بعد از کنکور باهم بریم بهزیستی، به نینیهاشون سر بزنیم و حقیقتا از حالا ذوقش رو دارم، خیلی زیاد! :)
آرومم.
دلتنگ نیستم.
خسته نیستم.
فقط فکرم خیلی زیاد مشغوله به همهچی.
و همین دیگه. :)
شما چهخبر؟
سلام. سلام.سلام
وای خدا نی نی کوچولو های بهزیستی خیلی خوبن👌
من که سرم شلوغه،نمیشه رفت بیرون😅حالا کارم اینه بشینم مورچه های خانه رو بشمارم😂
آها مادرمم شروع کرده کل خانه رو ریخته بیرون،من یه جزیره وسط خانه با رخت خوابم درست کردم❄😄😃
اینجا یک سر بارون و برف میاد... :) بارونم نباشه هوا در حدی ابریه و سرده که آدم افسردگی میگیره. اگر هوا اونجا خوشه واقعا خوش بحالتون! من بودم هر روز میرفتم بیرون البته اگر کار مهمتری نباشه.
ایشالا نتیجه خوب میشه تلاشتون رو بکنین. براتون آرزوی موفقیت دارم!
چه کار خوبی :)) اگر بهزیستی رفتین اینجا هم در موردش بنویسین.
نمیدونم چرا دیگه آواتارم رو ندارم گویی بلاگ بیان ازش خوشش نمیومد. الان با خودمم حس غریبگی دارم :/