امروز، تا همینجاش، خیلی قشنگ بود :))

از تولد یهویی مامان و گل و کیکی که بابا سوپرایزطور گرفت براش و درست شدن دندونم(اگه درد الانش رو فاکتور بگیرم-.-) تا میتینگ قشنگ ظهر و شیرینی‌ و شربتی‌ که وقتی از دندون پزشکی برمی‌گشتیم پخش می کردن و پیامایی که دریافت کردم چند روزه..

زندگی پر از این خوشیای کوچولوعه. :)


+پستای شبونه رو جدی نگیرید.. هزار و یک اتفاق در لحظه میوفته که حال من رو هم تغییر میده.

شب‌ها بیشتر واسه‌ی فکر کردن و روبرو کردن خودمه با زندگیم و آینده‌ام.

من خوبم رفقا.♥️