روزای عجیبیه.

یه روز خوبم، یه روز بد.

اما دلیل حال خوب و بدم، فقط و فقط خودمم و نگرانی برای دوستام.

نتایج کم کم میاد و همچنان نمیدونم چی میشه.

تحقیقات راجع به رشته‌ها رو شروع کردم.

تستای شخصیت شناسی رو باید تکمیل کنم.

قراره یکی از مهم‌ترین تصمیما رو بگیرم و امیدوارم درست این اتفاق بیوفته.

هیچی مثل روزای کنکور نیست.

نه حالم‌. نه علایقم. نه تصمیماتم. نه وضعیت زندگیم.

امیدوارم خوب تموم شه. من به اندازه‌ای که تو اون شرایط تونستم، تلاشمو کردم.

دلم واسه دوستام یه ذره شده بود و شده.

ولی خب :) بعضیاشونو دیدم و رفتیم بیرون، بعضیاشونم خواهم دید.

کنکور خیلی از ارتباطا رو خشک کرد که برگردوندنشون برام سخت و بی‌معنیه.

به هر حال، زندگی جریان داره. :)


+امشب ۱۸ سال و ۷ ماهم میشه. دقیق!

تو این ۷ ماه خیلی بزرگ شدم. شاید به اندازه‌ی کل ۱۸ سالی که زندگی کردم.

نسترنِ الان، خطا هاش خیلی زیاده نسبت به قبل. اما بیشتر دوستش دارم. خیلی بیشتر.