خب بیاید تعریف کنم بگم چی شد. =)))
آقا موضوع امروز کلاس ازدواج سفید بود، خب؟
کلمه‌اش رو بکار نبرد ولی منظورش همین بود. زندگی مشترک و روابط جنسی، بدون ازدواج.
بعد برگشته میگه که آره تو روابط این مدلی، تعهد و پشتوانه‌ای نیست و بر اساس تحقیقات، اینجور روابط همیشه ترس از دست دادن توشون هست و آرامش ندارن.
بنده دستمو بلند کردم گفتم که حرفی که می‌زنید، اوکی درسته، ولی وقتی چیزی به اسم ازدواج موقت و صیغه وجود داره و مرد میتونه ۴ تا زن و ۴۰ تا صیغه داشته باشه، به اون هم اعتمادی نیست خب!
قضیه‌ی ازدواج موقت و صیغه و ۴ تا زن و ۴۰ تا صیغه رو کلا انکار کرد.😂
فرمودن که صیغه اصلا مال مرد متاهل نیست که. مال کسیه که خدا ازدواج و تشکیل زندگی رو به دلایل مختلف قسمتش نکرده.

برای مرد متاهل حرامه!
گفتم اوکی، پس چرا بزرگان دین داشتن؟
گفت ائمه که اکثرا اینجوری نبودن و فقط یه زن داشتن. مثال دقیقش که یادمه، امام رضا بودن که فقط یکی داشتن.
فقطططم همین یه امام رو گفت.
گفتم نه. من منظورم پیامبره.
گفتم کاری ندارما. ولی خب پیامبر اینجوری بودن دیگه.
تعداد همسران زیادی داشتن.
میگه که پیغمبر جونم فداشون بشه ایشالا، همه‌ی همسرانشون از خودشون بزرگتر بودن.
فقط یکیشون، زینب(گفت دختر عمه‌ی پیامبر اگه اشتباه نکنم) از خودشون کوچیکتر بودن که اونم خداوند امر میکنن.
گفتم اوکی. پس عایشه چی؟
عایشه‌ای که سنش خیلی‌ام کم بود!
برگشته میگه که عایشه خودش اصرار داشته و اصلا پیامبر راضی نبودن.
و این راضی نبودنشون رو علاوه بر شیعه، اهل سنت هم تایید می‌کنن. (بماند که بعدا رفیقم که اهل سنته تکذیب کرد.😂🤌)
بعد خودش یه تیکه برگشت گفت که اره قدیم اینجوری بوده که تعداد بالا زن میگرفتن و اصلا براشونم مهم نبود و اینا.
گفتم بله، حتی جنگ هم که میرفتن، خانومای لشکر شکست خورده رو بعنوان غرامت برمیداشتن.
گفت بله، کنیز میشدن.
گفتم البته این قضیه هنوزم هستا. مختص اون زمان نبوده.
گفت بله، برای داعش هنوزم هست.
گفتم نه فقط داعش. واسه خودمونم هست. اخبارش می‌رسه بالاخره😂(با خنده).
اونم با خنده جواب داد حالا دیگه اونشو نمی‌دونم اخبار شما از کجا می‌رسه به دستتون😂.
بعددد اینا رو که گفتیم من دیگه ساکت شدم و سرمو کردم تو گوشیم، این وایساد حرف زدن.
حرفش به اینجا رسید که اگه الان از صیغه برای شهوت‌رانی استفاده می‌کنن، مشکل از خودشونه نه دین.
گفتم که ببینید خب خیلی منطقیه.
یه آقایی که سنش حالا یکم بیشتره و زندگی مشترکش رو تشکیل داده، وضع مالیش خیلی بهتر از یه جوون ۲۰ و چند ساله‌ست دیگه؟ پس راهشم برای زن گرفتن و اینا بازتره.
الان شما از صد تا پسر بیای بپرسی که چندتاتون قصد ازدواج دارین، شاید به تعداد انگشتای دست هم حاضر نباشن برای اینکار.
گفت خب تو اینجور موارد ما خیلی از خیرین رو داریم که‌ میان کمک می‌کنن و خونه وقف می‌کنن یا مثلا با زوجای جوون کنار میان و این صحبتا.
گفتم ببین حرفت قبول. اوکی.
ولی شما به عنوان مادر یه دختر، حاضری دخترت که لای پر قو بزرگش کردی رو بدی دست کسی که خونه‌اش رو خودش یا حتی خانواده‌اش ندادن؟
برگشت گفت بله. من به عنوان مادر یه دختر اتفاقا این کارو کردم. =))
اینو که گفت کل کلاس یهو ترکید.😂💔
بعد وایساد حرف زدن که آره، بودن کسایی که مثلا پسره خانواده‌اش خونه‌ بهش داده و انقدر تنبل بوده و بی‌عرضه که مثلا نتونسته زندگیش رو بعدا جمع کنه و اینا.
گذاشتم حرفش رو کامل بزنه، بعدش گفتم اوکی. شما حاضر شدین، دستتونم درد نکنه، راه اومدین بالاخره. ولی خیلی از خانواده‌ها حاضر نیستن اینکارو بکنن.
که دوباره کلاس ترکید و یکی دوتا از بچه‌ها گفتن نسترن بسه، صلوات بفرست. =))))
خودشم خنده‌اش گرفت گفت خب از این بحث عبور کنیم....
خلاصه که اینه آثار آهنگ گوش نکردن من سر کلاس شوهرداری عزیزان. 💆🏻‍♀

واقعا اگه یه ذره دیگه ادامه می‌دادم شوتم می‌کرد بیرون از کلاس و می‌گفت برو درستم حذف کن.😂🤌

هیچ ایده‌ای ندارم که چرا داشتم حرفاش رو گوش می‌کردم و آهنگ تو گوشم نبود، ولی خب. =))

بعد نماینده‌ی کلاسمون تایمش رو عوض کرده بود، این داشت دنبال نماینده‌ی جدید می‌گشت. همه بچه‌ها می‌گفتن نسترن تو بشو. =)))...)))))))

من که نشدم ولی خب این چه زندگی‌ایه ناموسا.😂

حیف که کلاسش تفکیک جنسیتیه.

پسرا اگه بودن، بهتر می‌شد قهوه‌ایش کرد، جوابشو می‌دادن اونام. این دخترا که همه سکوت.🐒