جوری این اکیپ دانشگاهمونو دوست دارم که اصلا:)))).
هم اکیپی که فقط دختراییم خوبه، هم اونی که پسراعم هستن.
از اکیپ ۱۷ نفره، ۸ تاشون پسرن که از این ۸ تا، ۵ تاشون فقط تو بحثا شرکت می‌کنن و بقیه باهاشون آشناترن.
یکیشونو که باهاش از اکیپ قبل مشکل دارم😂 و صحبتی ندارم باهاش.
ولی اون ۴ تای دیگه، دوستای خوبی‌ان.
تو ترمی که گذشت، با دو گروه از پسرا همکلاسی شدیم، ولی خب اخلاقیاتمون با این گروهه بیشتر میخوند و صمیمی شدیم. اون یکیا رو اصلا اکثرشونو نمی‌شناسیم.
و تو ترم جدید، کلاسای همه‌مون پخش و پلا شده.
تقریبا همه‌ی بچه‌ها ریاضی۱ رو پاس نکردن و این یعنی تو ریاضی۲ باهاشون کلا همکلاسی نخواهم بود.
پسرا بخاطر ریاضی۱ و ریسکی که داشت، فقط جبر خطی رو باهاش هم‌نیاز کردن و برنامه‌نویسی و ریاضی۲ و استاتیک رو برنداشتن، بجاش درسایی رو برداشتن که خب ما گذاشتیم ترمای بعد.
تموم سعیمونو داریم میکنیم که کلاس جبر خطی همه‌مون بیفته تو یه تایم.
برنامه‌نویسی‌ام با چندتا از دخترا یکی می‌کنیم‌.
خلاصه که باید شانس بیاریم استادا اجازه‌ی تغییر کد بدن. :)
این ترم، با دخترا همه‌ی کلاسام مشترک بود و با این گروه از پسرا، دوتا کلاس مشترک داشتیم.
و خب می‌دونید؟
الان که این همه رفیق شدیم، سخته تو کلاس غریبه نشستن.🥲
اونم وقتی که می‌دونی پیش دوستات چقدر خوش میگذره.🥲
هعیییی.