زندگی اینقدر عجیبه که من دیگه زبونم بند اومده.

بهت اعتماد دارم قربونت برم...

زوری خواستن چیزی ازت، تهش پشیمونیه.

حواستو ازم پرت نکن، باشه؟:)

هرجا غلط رفتم، بزن تو دهنم تا غلط‌تر نرم...

ادامه‌ی راهو نشونم بده قربونت برم.

تو حواست بهم باشه کافیه، توجه بنده‌هات رو نمی‌خوام.

تو با من باش، که کم نیارم وسط قصه‌های حکمت‌دارت...

کی از تو امن‌تر؟